| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی مثل پازله. یه عالمه تکه های عجیب و غریب ریخته جلومون. از اونهایی که یک عالمه رنگ آبی داره که همش برای آسمونه. یا یک عالمه قطعه خاکی رنگ داره که باید بفهمی دقیقا کدومش برای این صحرا به این بزرگیه. دریغ از یه کلبه ای، آدمی، خورشیدی، چیزی که بشه یه نشونه... تنها راهنماییش اینه که باید تکه هایی که یک طرفشون صافه بشه دیواره ی پازل. مثل ابتدایی ترین و معمولی ترین راهنمایی هایی که توی زندگیمون شدیم...
در حین حل کردن پازل، اگه خیلی خوش شانس باشی میتونی چندتا قطعه رو بر اساس حدس و گمان بچینی کنار همو بازیت رو شروع کنی. امان از وقتی که قطعات انتخابیت اشتباه باشه. امان از وقتی که بخوای به زور تکه ای رو که برای جای دیگه است میون قطعات دیگه جای بدی. اون وقته که هم خودت خسته میشی، هم پازلت کج و کوله میشه. شاکی و کلافه میخوای رو کنی به سمت طراحش و بگی: اگه راست میگی بیا و بگو از بین اینهمه قطعه سبز، کدومش برای کجای این جنگل به این انبوهیه...
طراح این پازل خیلی مهربونه.خودش همه این تکه های جنگل و دریا و آسمون و صحرا رو چیده.قسمتهای سختشو چیده. فقط به ما گفته جای خودتون رو خوب توی این پازل پیدا کنین منم مراقبتون هستم ..فقط فراموشم نکنین ...
راستی عجیبه امروز از دو نفر شنیدم که زندگی مثل پازله. یکیش دل آرام مهربون بود و اون یکی یه هنرپیشه (که اسمشو نمیدونم)
قطعا مهربونه، فقط باید بیشتر کمک کنه. پازل خیلی هامون نصفه و نیمه مونده، با یک عالمه قطعه اطرافمون...
امان از وقتی که بعضی از این قطعه هاش گمشده باشن و نتونی پیداشون کنی اونوقت تا ابد پازل زندگی نصفه می مونه
اونوقته که باید مداد رنگیهات رو بیاری و قسمتهای خالی پازلت رو همرنگ باقی قطعه ها رنگ بزنی...
دقیقن، مرحبااا
لطف عالی متعالی
در زمان های دور
مثلاً نوجوانی من که هیچ چیز نبود اوقات فراغت را پر کنم یک عکس را روی مقوا می چسباندم و ان قدر با قیچی ریز ریزش می کردم که خودم هم به زور می توانستم دوباره سر همش کنم.
تمام پازل های زندگی یک جور نیست بعضی ساده بعضی پیچیده متوسط هم داریم.
اما بدبختی وقتی شروع می شود که خودمان با قیچی ریزریزش می کنیم.یا قطعه ی اشتباه می گذاریم.
چه سرگرمی جالبی. همیشه گفتن محدودیت خلاقیت میاره. آفرین به شما و هوشتون
گاهی اوقات هم اینقدر این پازل بدون نشونه و سخت میشه که اگه طراح اصلی رو هم بیاری عمرا توان و حوصله درست کردنش رو داشته باشه!
ای وای بهار از قسمتهای خیلی غمگینش نگو...
وای دل آرام عااااااااااااااالی بود. مرسی واقعا
طراح پازل هر از چندگاهی یه تقلب کوچولو بهت میرسونه اگر هم بعضی اوقات نمیرسونه ایمان داره که خودت میتونی جاشونو پیدا کنی.... خودت قدرت حلشو داری
بهتره تقلب هاش رو واضح تر برسونه، چون عملا قدرت حلش رو ندارم
اگه زندگی مثل پازل باشه پس باید گاهی وقت ها بری عقب و از دور نگاهش کنی ،تا بتونی قطعه درست رو سر جاش بذاری :)
این عقب رفتن و نگاه کردن رو دوست داشتم.
پازل زندگی رو به نظرم هر کی خودش می چینه ...
ارزو می کنم همه تیکه های پازلت جور خوشرنگ و چفت هم باشه گلم
ممنونم عزیز دلم
خدانکنه خسته بشی
ﻫﻢ ﺧﻴﻠﻲ ﻋﺎااﻟﻲ ﻧﻮﺷﺘﻲ ,ﻫﻢ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﻣﻮاﻓﻘﻢ...و ﻫﻢ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪﻱ ﻳﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺯﻝ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻨﺪاﺯﻡ....
ﻣﺮﺳﻲ ﺩﻵﺭاﻡ ....
ناقابل بود عزیز دل من
دقیقا همینه آخه من میخوام به این طراحش بگم مام آدمیم هااااا یه نگاهی راهنمایی راه دوری نمیره باور کن آقای طراح
بفرما خدا جون اینم یه موافق دیگه...
وقتایی که ادم سرگشته و حیرون میشه..
فقط خودش باید کمک کنه...
:)
خدا کنه اون تصویر آخر که از دور نگاش میکنیم همون تصویری باشه که میخواستیم...
سلام دوستم
امیدوارم
سلام عزیزم
چقدر قشنگ بود این پست دلارام...
احساس می کنم از وقتی از سفر برگشتم و دارم وبلاگا رو می خونم همه خیلی خیلی قویتر از قبل می نویسن
راستشو بگین اتفاقی افتاده من طاقتشو دارم!!!
آره تو حال و هوات عوض شده پستها قوی به نظرت میان ;)
:)
سلام دل آرام عزیز
چند وقتی ست آهسته و پاورچین پاورچین می آیم و دفترت را ورق به ورق میخوانم
و با نوشته های ساده و روانت همزاد پنداری میکنم.
با اجازه شما لینک شدید که راهت تر بتونم مهمونت بشم
سلام
لطف داری
واقعا که چپاندن یک پازل اشتباهی نتیجه خوبی ندارد که ندارد! خیلی تعبیر خوبی بود...
فدای شما
سلاااااااااااااام بر دلی
من پیش خودم گفتم الان اگه تو جوگیریات داستان نامزد دوستمو بگم باز دوستان میان هی دیسلایک بارونمون میکنن بعد عزت نفسم کاهش پیدا میکنه:دی
خلاصه گفتم بیام در گوش خودت یواشکی داستانشو بگم
سلاااااااااااام
والا قربونت برم ما یه تشکر خشک و خالی هم میکنیم دیسلایک میگیریم. من تازگیا کشف کردم دیسلایک مثل ف ی ل شدنه. یه جور کلاس ِ زیرپوستی داره. شنیدی که میگن: اگه دشمن زیاد داری، بدون موفقی
کلاس زیر پوستی
خیلی باحال گفتی دلی
پس بیا از این به بعد کامنت همو دیس لایک بزنیم
نه بابا نمیخواد خودمون رو توی زحمت بندازیم. به میزان کافی دیسلایک میخوریم که کلاسمون حفظ بشه!!!
خِصوصی داری عژژژژژژژژژژژژژژیژژژژژژژژژژم:دی
یا خدا
جزیره؟! بگو "س"، حالا بگو "ز"... ای خدا دیدی دختر قشنگم از دست رفت :((
دارم میخونمش ;)
ولی دلی ادم موفق میخای دکتر مرتضی صدیق
کلا انرژیش افزایشیه:دی
ایشالله که خدا حفظش کنه
این بشر خداست دلی. یعنی از اوناییه که یه دونه ست اون هم محض نمونه ست
به خدا، موفقیت کاریشو اصن فاکتور بگیریم که چقدر معمار خفن و معروف و نامبر وانیه تو ایران، اخلاقش دلی. اخلاقش
ببین از صبح ساعت 8 تا یک نصفه شب کلاس داشت. بعد انرژی ای که ساعت 8شب برا کلاس ما داشت و من ساعت 10-11 روز دارم مثلن
خودش میگفت:من هرچی به شب نزدیک میشیم انرژیم بیشتر میشه
اخلاق دکتر صدیق رو من خیلی دوس دارم خییییییییییییییییییییییییییلی
عاشق کارش هم هستا، میگفت:شماها باید موقع کار کردن ساعت از دستتون در بره،اصن هی نباید به ساعت نیگا کنین
به نظرم خیلی هم خاصه... خدا حفظش کنه واقعا و یکم از انگیزه و غیرتش رو به باقی پسرها انتقال بده...
باریکلا به این دکتر... میدونی جزیره، موفق بودن یه بحثه این که فروتن و اهل ارتباط و این چیزها باشی یه بحث دیگه. از آدمهای یک بعدی که فقط درس، کار، و یا هرچیز دیگه رو به صورت تک محور توی زندگیشون پی میگیرن متنفرم.
خداکنه ما هم بتونیم مثل این دکتر عزیز موفق و پر انرژی و دوستداشتنی باشیم.
البته تذکر بدم اون ساعت 9شب به بعدش و بچه ها خصوصی میگرفتن، اون تایم ساعت یکشو دقیقا با یه اقایی کلاس خصوصی داشت:دی
بعد خصوصی هم ساعتی 300 میگرفت اون موقع. ناقابل
گفتم شفاف سازی کنم واسه ش حرف در نیاد یهو
نه مطمئن باش کسی که اینجوری وقت و انرژی میذاره کاملا قابل درکه. اصلا هم براش حرف در نمیاد. حتما انقدر ارزشمند هست حرفها و دانشش که حتی حاضرن اون موقع هم کلاس داشته باشن باهاش.
البته که 300 خیلی زیاده، اما شاید واقعا ارزشش رو داره ;)
اون ژ رو زیاد با متولدین 75 نشستم روم تاثیر گذاشته
جات خالی چندوقت پیش هم کلام شده بودیم با چند متولدین هفتاد و اندی،بعد میگفتم خب چیکار میکنین؟
هیچی دیگه ردییییییییییییییییییف کرده بودن اسم کلاس ورزشیایی رو که میرن .من هم اینجوری:
پیش خودم گفتم هرچی ما درس خوندنو خفه کردیم این دوستان ورزش رفتنو. ولی دمشون گرم،فهمیدن چه جوری زندگی کنن:دی
هرچی ما شدیم شبیه چینی شکسته اینا خوب سالمن. به خدا مفاصلم تیریک تیریک تیریک صدا میدن وقتی دست و پامو خم و راست میکنم
چندروز پیش هم خاله کوچیکم بم میگفت تو دیگه زیادی خودتو وقف درس خوندن کردی و از همه چیت زدی، بهش میگفتم:چه میدونم؟!شاید!!!!!!!
جز ادماییه که مطمئنم از ته دلش دعا میکنه من نتیجه بگیرم. اگه نتیجه نگیرم هم همپای خودم غصه میخوره:((((
:)))
راستش من زیاد با وقف کردن موافق نیستم. حالا سر هرچی. به نظرم به صورت موازی باید زندگی کرد(البته ببخشید که میگم "باید"، نظر شخصیمه). همیشه به خودم میگم، حالا هی بی وقفه کار کنی، از مهمونی بزنی، از تفریح و دیدار دوستات بزنی، سرت رو بالا کنی میبینی 10 سال گذشت... برای همین راستش زیاد مرخصی میگیرم، گاهی از حقوقم کم میشد اما عوضش لذت زندگی توی اون لحظاتی که بیرون از شرکت بودم رو بردم.
ای جانم به این خاله مهربون. روی دعای منم حساب کن. عمیقا دلم میخواد موفق بشی. امیدوارم نتیجه های خوب بگیری که همپای خودت شادی کنیم
از آدمهای یک بعدی که فقط درس، کار، و یا هرچیز دیگه رو به صورت تک محور توی زندگیشون پی میگیرن متنفرم.
دلی جان من دقیقا فک کنم از همین ادمام
نه دختر جان
تو اگه یک بعدی بودی، دور هرچی وب و نت و این بساط ها رو خط میکشیدی.
وقتی اینجایی و همزمان درس هم میخونی یعنی نیستی جزء اون گروه.
بله
دکتر ادم خیلی اجتماعیه. اولین کاری که میکنه شماره تو میگیره.بعد تک تک اس ام اساشو هم جواب میده آآآآآآآ اصن یه وجدان کاری ای داره تو زمینه جواب دادن اس:دی
ولی خداییش وجدان کاری در زمینه کارش هم داره. یعنی هرتایمی کلاسشو شروع میکرد دوساعت فیکس درس میداد و همه چی هم میگفتو اصن هم براش مهم نبود جو چطوره،البته از جو ضعیف ناراحت میشد و تذکر هم میداد
همیشه هم کلاس اسکیس بچه های ارشدش به خصوص دولتی 50 درصد با بالاش،تو کنکور خوب جواب میگیرن.
خوش به حالش... چقدر خوشبخته که یکی از شاگردهاش اینجوری ازش تعریف میکنه. واقعا غبطه میخورم به این آدمها...
معلومه که کارش خیلی درسته
پس هم نظریم در زمینه نامزد دوستم. فک کردم من زیادی جدیش گرفتم
ولی از شوخی گذشته خیلی پرفکته.
پسر باید همچین کاری باشه،میزنی پشتش خاک راس شه
آخ آخ آخ الهی امییییییییییییییییین. به خدا. بعضی از این پسرا که دیگه شورشو در اوردن
یعنی هلاک تعریفت از پسر هستما :))))
"راستش من زیاد با وقف کردن موافق نیستم".
اره موافقم ولی خب حیف که دیر به این نتیجه رسیدم دیگه، فعلن 23 سال زندگیمون اینجوری گذشت:((((
جزیره؟!
به من نگاه کن! توی چشمهای من نگاه کن! 23 سال؟!
دخترک خوشگل، من سراغ دارم روزنامه نگار 60 ساله ای رو که برای تغییر محیط زندگیش و برای کسب جایگاه بهتر، مهاجرت کرد.
دیگه نگی دیر ها. آفرین :*
خوش به حال من که با دکتر صدیق اشنا شدم
خوش به حال بچه های معماری که چنین دکتری دارن
عکس دکترمونو ببین
http://www.mortezaseddigh.ir/
از عکسش که معلومه واقعا آدم پر انرژی ایه.
بله بله داشتن همچین دکتر نازنینی پز دادن هم داره.
تعریفم از پسرا؟
تازه کجاشو دیدی،حیف که اینجا جاش نیست، میخوام یه نموره ابرو برام بمونه وگرنه نظراتمو میگفتم
اون نظرات ویژه ات رو خصوصی بگو. چون اینجا دیسلایک نداره، پرستیژت بهم میخوره :))))
میگم دلی من خجالت میکشم زیاد صوبت میکنم
میگم میخای پاکشون کنی؟من ناراحت نمیشماااااا
خجالت نکش، راحت باش.
وب خودمه. دوست دارم با دوستم گپ بزنم
بله
خب دیگه چه خبر؟:دی
ای جانم
داری. من مجبورم برای همپا شدن با هیجان تو برم از کامنتها کپی کنمش :))))
جزیره قبول نیستا. تو از اینها
الان نظرمو خِصوصی میگم بت دور همی بخِندیم:دی
همچین لهجه دار هم میخوای بگی هااا :)))
هاااااااااااا لهجَه دار دوس داری دلی خانُم جان؟ نه دِگه لهجَه دار نگفتُم
حالا میگی لهجه، اولین باری که به کیانا زنگ زدم از طرف یونی با بچه ها رفته بودیم مشهد، اونجا هم، هم اتاقیای فوق العاده ای داشتم که با لهجه حرف میزدن خب من هم که اصولا پایه ام:دی
خلاصه وختی حرفم با کیانا تموم شد به دوستم میگفتم الان کیانا میگه این دیگه از کجا اومده با این لهجه ش؟
جزیره :))))))) یعنی نمیری دختر با این توضیحاتت :))))))
ای خدا یکی (از نظر تیپی!) شبیه اون آقا پیدا بشه براااااااات ;) و همزمان مرد زندگی ;)
از نظر تیپی؟دو نوع تیپ گفتم که. یکی سنتی حاج اقایی میشه یکی مدرن امروزی
کدومش واسه من پیدا شه؟
فک کن
واااااااااااااااای،خدا نکنه خاااااااااااااااااااااهر
هرکدوم که بیشتر ارادت داری
ولی اونی که چشم ازش برنمیداشتی تیپش بهتر بودا. اون بیشتر مد نظرمه :))))
اووووووووووووووووووووووون
نَََََََََََََََََََََََع. اون از اون موسیخ سیخاست. من چش از شلوارش بر نمیداشتم
دوستان سوء برداشت نشه لدفن،منظورم رنگ شلوارشه:دی
البته تذکر بدم از وختی فارغ التحصیل شده بچه،همچین تیپ مهندسی میزنه خوش تیپ ،اوففففف یه چیزی اصن
خلاصه دلی خانم جان خدا قسمت همه ارزومندا کنه:دی
ما که حالا یکی خوبشو گیر اوردیم، فقط موندیم چه جوری ایشون رو ازخود کنیم؟!!!!!!!!!!
واقعن بعضی از قابلیت ها و امکانات رو خدا رو سیستم ما نصب نکرد متاسفانه:دی وگرنه الان سروسامون هم گرفته بودیم .به خدا
اوه دلی،4تا انلاین داری
نخند نخند
هیس دیگه هیچی نگو
بیا بحث علمی راه بندازیم
بذار اول به کامنت قبلیت بخندم :)))))
خببببببب از اقای دکتر چه خبر؟ :))))
اقای دکتر؟
سلام میرسونن. اتفاقا چند وقت پیش مقاله ای نوشتیم با کمک اقای دکتر که اتفاقا اکسپت هم گرفت
(خوب گفتم؟ فک کنم دیگه کلا اون کامنتا قبلی محو شد در نظر همه
)
آهاااااااااااااااان اقای دکتر. بله خوبن
محو که شد هییییییچ، کلی هم اومد روی اعتبارمون. بلههههههه
دلی فکم درد گرفت:دی
البته تذکر بدم از شدت خنده. یهو کسی فک نکنه ما وقتی کامنت مینویسیم یه دور هم از روش با صدا بلند میخونیم:دی
یعنی نمیری تو جزیره با این افکارررررت
مردم از خنده
روحم شاد شد این جمعه ای
خب دیگه من دیگه برم. فردا صبح هم باید زود بیدار شم
خییییییییییلی خوش گذشت،ممنون دلی جان.
ببخشید خونه تو شلوغ کردم
ببین به این میگم دموکراسی:دی
فدای تو
خیلی هم خوش گذشت، بازم بیاااااااا بخندیم دور هم
شب خوب و ارومی داشته باشی عزیییییییییزم
ایکون ماچ و اینجور چیزا
علاوه بر اینکه شبت خوش باشه، امیدوارم صبح خوب و پر نشاطی در انتظارت باشه
اینجور چیزاش رو خوب اومدی
:*
واقعا امان از وقتی این پازلا جور نیان یعنی امان ها
ولی باید خوشبین بین بود و به آینده لبخند زد اینکه شاید پازل بعدی رو جای درستی بزاریم و همچنین پازل های بعدی و بعدتر.کمی هم پازل های نادرست رو برداشتن و فکر کردن برای گذاشتنشون تو جای مناسب هم خالی از لطف نیست البته فقط کمی یعنی اندازه ظرفیت ادمی باشه
امیدوارم قطعات پازل زندگیت یکی پس از دیگری جور باشه و کنار هم بشینه.