دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

با امید فرداهای بهتر... به شرکت بر میگردیم

گزارش زنده و مستقیم بنده را از واپسین لحظه های روز چهارم فروردین میخوانید. فقط اگر کمی رشته های اعصاب و روانتان روی هم افتاده و یا اتصالی کرده و یا کلا همینجوری بیخودی اعصابتان را قرض داده اید به دیگران و در فقدانش میسوزید، نخوانید این پست را که نه تنها گره ای نمی گشاید بلکه بیم آن میرود که گره ای تازه بیفزاید عشق، آهان نه عشق که نه، همین پست...

عارضم خدمتتان که در واپسین لحظات روز بیست و هشتم اسفند همچین بشکن و بالا انداز و قر تو کمر گفتیم خب خدا را شکر که میرویم و شش روز چشممان به چشم خیلی ها نمی افتد و حسابی خوش میگذرانیم و استراحت میکنیم و عقده های درونیمان را یکی پس از دیگری میگشاییم در این تعطیلات. البت که چشممان به چشم خیلی ها در محیط کار نیفتاد و بسی خوش گذراندیم و دانه دانه عقده های درونیمان را گره گشایی کردیم اما از خدا که پنهان نیست شما هم خودی هستید، یک غمی مرا فراگرفته که نگو و نپرس...

حالا چرا؟ آفرین خوشم می آید که همیشه سوالاتتان را به جا مطرح میکنید و همینجور کار و زندگی را رها میکنید و دست زیر چانه میگذارید و چشم از مانیتور برنمیدارید تا من جواب بدهم(آره جون خودم!!). از روز اول عید هرکسی بنده را دید، بعد از چاق سلامتی اولین سوالی که از ذهنش گذشت این بود که از کی میری سر کار؟ آخه عزیزم، جانم،خانم من، آقای من، من جای شما را تنگ کرده ام مگر که انقدر پیگیر کار من هستید؟ حقوق من را میدهید؟ ترس دارید از زیرکار در بروم؟ خوبه منم هی بیام از چیزهایی که بدتان می آید سوال بپرسم؟ نه جان من خوبه؟ 

خلاصه اینکه از همان روز اولی من هی خودم را میزدم به آن راه که لذت تعطیلاتت را ببر و هی آنها آن محیط جذاب و دوستداشتنی را جلوی دیدگان بنده نقش میکردند...

جان مطلب اینکه فردا راهی کار هستم. دلتون خنک شد؟ الان راضی هستید؟ دیگه مشکل حله؟


نظرات 20 + ارسال نظر
زریر دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 00:06 http://3nafar.ir

سلام .
به جای بنر الانت از این عکس استفاده کن.

http://s3.picofile.com/file/7702426234/bannerdelaram.jpg

حاشیه ها رو برات ست کردم.
درضمن روی اکانت خودت آچلود کن.
:)

سلام
با تشکر

الف. لام. ی دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 00:13 http://www.inspiration90.blogfa.com

نه والا، اگه راضی باشیم شما سرکار برید! بیشتر دوست داریم بشینید پای نت و برامون پست بذارید!

ای جانم که اینجوری میگی
آخه همه مثل تو فهیم نیستن که عزیزم

فاطمه شمیم یار دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 00:25

سلامم عزیز دلم
اولا با عذر خواهی جهت تاخیر.. آرزو می کنم سال خوب و سال های خوب تری پیش رو داشته باشی و تنت سالم و در کنار عزیزانت شاد باشی خانوم گل..
و اما به شدت هر چه تمام تر درکت می کنم عزیزم سخته همچین وقتایی رفتن سر کار ولی اولش سخت تره بعد بهتر میشه (آیکون ستاد دلداری و اینا)

سلاااام
اختیار داری. شما هم امیدوارم سال پر نشاطی رو در پیش داشته باشی.
یعنی ستاد دلداریتون جوری دلداری داد که کلا دلم میخواد تا سیزده بدر و حتی تعطیلات بعدترش سرکار باشم

من دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 00:39 http://ghezavathayam.blogfa.com

آخه چرا به این زودی؟؟

شما متوجه شدی به منم بگو

م . ح . م . د دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 00:39

خدا کنه زودتر این تعطیلات تموم شه !

لامصصب هر ثانیش اندازه ی یه سال داره میگذره

ولی من دوست ندارم تموم بشه
برای تو دلیل داره خب...

snowman دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 02:32 http://www.tilleternity68.blogfa.com

انگار دور و برمون پره از آدمایی که نظر ندن٬ فضولی نکنن٬ حسودی نکنن٬ دخالت نکنن٬ تعطیلات کوفت آدم نکنن٬ می می رن!!!
سلام دوست من.
تعطیلاتم زیادش کسالت اوره. نیس؟ از امروز تا شروع دانشگاه به جرئت میشه گفت برای من به شدت تکراریه و در روزهای اخر قطعابه خودزنی !! خواهد رسید!!

خب من حاضرم با تو جایم رو عوض کنم
خوش بگذره الهی بهت

هاله بانو دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 09:10 http://halehsaadeghi.blogsky

ای جانمممممممممم
کاملا درک کردم ... البته شرایط من یه ذره بدتر از تو بود چون درس خوندن و سوال اینکه از کی باید بری دانشگاه هم چاشنی اش بود

ای وای من...
امیدوارم لحظه های باقی مونده بهت خوش بگذره عزیزم

جزیره دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 10:12

میگم دلی من تازه الان خط اولتو خوندم بعد یهو شکلک پایینیه رو دیدم بعد الان یاد لحظات اخر روز سوم عید خودم افتادم و همچین ریییییییییز دارم میخندم. حالا اون خاطره روز سوم و برات تعریف میکنم

ایشالا همیشه بخندی، ریز که سهله، الهی قهقهه بزنی همیشه

جزیره دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 10:16

عزییییییییییییییییییزم.
عِب نداره،عِب نداره، سرکار هم خوبه. ببین دلتو بزار کنار دل نیمه جدی جان که از همون روز اول سرکار بودهدیدی همیشه یه بدتری هم هست:دی


اون خاطره ی لحظات اخر روز سوم رو هم بی خی خی،برات تعریف نمیکنم چون خیلی ناراحت کننده ست اصن، اولش فک کردم تو هم یه خاطره در حد اون خاطره من داری ولی وقتی خوندم و دیدیم نه میزان فاجعه بودن خاطره تو از مال من خیلی کمتره دیگه برات نمیگم.

ای وای آره بمیرم براش، باور کن تا همین الان توی ذهنم بود...
نه اتفاقا بگو برام. فکر کنم بیان اتفاقات بد از شدت فاجعه بار بودنش میکاهه. و همین که بدونی دو نفر دیگه هم درکت میکنن دلت رو آرومتر میکنه.

نیمه جدی دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 12:55

دلارام عزیزم، اسم قشنگ من! همه چیز درست میشه. یه روز میرسه که شرکت خودتو راه یمندازی اصلن شرکتای خودتو راه میندازی و اونوقت همه چیو تلفنی رتق و فتق می کنی و دیگه همش تو تعطیلاتی! بله.

خدارو چه دیدی، شاید هم با هم شریک شدیم و یه شرکت زدیم و برترین سرویس وبلاگ ایرانی رو راه انداختیم و همه بچه ها هم شدن همکارهامون.

نیمه جدی دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 12:57

آخی عزیزم جزیره ممنون مهربون که به یادمنم هستی. سال نو تو و دلارام جونم مبارکااا باشه ایشالله.

سال نو تو هم مبارک باشه نازنین من

نرگس۲۰ دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 13:22

سلام دل آرام جان

خدا قوت که الان سر کاری

ولی منم که تا هفدهم تعطیلم،الان در حال دورکاری هستم!!!

کلی تصحیح برگه و طرح سوال و پر کردن فرم های گوناگون دارم که حتی فکر کردن بهش هم لج دربیاره چه برسه به انجامش

به هرحال در این راه تو تنها نیستی

تازه،قسمت بدتر قضیه اینه که همه میگن:وااااای خوش به حالت،۲۴ روز تعطیلی...بد نگذره یه وقت.....!!

خیلی پرحرفی کردم...شرمنده

امیدوارم هرجا هستی دلت آرام باشه عزیزم

نرگس عزیزم، ایشالا بهت خوش بگذره. تعطیلاتت هم نوش جونت عزیز دلم
ممنونم مهربونم

آذرنوش دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 14:15 http://azar-noosh.blogsky.com

سلام دل آرام جان...سال نوت مبارک عزیزم
والا خوش به حالت که از فردا میری سر کار ما که پوسیدیم تو خونهاصن انگار نه انگار که عیده همه چپیدن تو خونه هاشون

سلام عزیزم
سال نو تو هم مبارک
ای جانم. امیدوارم زمان باقی مونده بهت حسابی خوش بگذره

زیتون دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 14:30 http://zatun.blogsky.com/

نه
میخواستند ببینند از۶به بعد منزل هستید بیایند یاخیر

انها می آیند کاری به بنده ندارن...

فرزانه دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 18:45 http://www.boloure-roya.blogfa.com

دلارام جونم همدرد نیستیم چون بنده تا 17 بخور و بخواب دارم. ولی از الان منم غصه 17 به بعد رو دارم. میگم اولین تعطیلات بعد از 17 کی هست؟ اما عوضش شما 17 دیگه به اوضاع دیدن قیافه نحس بعضی ها عادت کردی (ستاد بغل دستی ستاد فاطمه اینا در جهت دلداری)

حالا همدرد نبودنت رو باید بکوبی توی سر من؟ نه من میخوام بدونم خدا رو خوش میاد تو 17 رووووووووووووووز تعطیل باشی؟ نه خدا رو خوش میاد بری ستاد بغل دستیه فاطمه اینها؟
خوش بگذره بهت عزیزم

بابک اسحاقی دوشنبه 5 فروردین 1392 ساعت 20:37

دلی جان
منم تا 17 فروردین خونه ام
و الان جیگرم برات کباب شد

یعنی من عاشق این همدلیه شما و نفر بالاییت که نمیخوام اسم ببرم که فرزانه هست، هستم
خوش بگذره الهی بهت

behzad سه‌شنبه 6 فروردین 1392 ساعت 01:01 http://khofashe.blogsky.com

راست میگن دیگه برو سر کار .جلو چشمشون رژه میری که چی بشه. حتما تو همه کار فضولی میکنی. لا اقل برو خونه دوستت. فقط جلو چشم نباش

براتون متاسفم

م س ا ف ر پنج‌شنبه 8 فروردین 1392 ساعت 07:20

سلام و درود پروردگار

مدت اندکی است گذرم به "دنیای دل آرام" افتاده
ولی از این "گذر" شادم

که امروز در این صبح بهاری هشتمین روز
تلنگری تلخ ولی بجا و زیبا از سرزمین ِ "دنیای دل آرام" برداشت کردم
============
از کی میری سر کار؟؟؟
============

به جمله ای که شما را آزار داده "فکر" می کردم
که قصد سوال کننده چیست؟ و آیا همه یک قصد دارند؟

ولی آن چه که تلخه :
این سوال "عزیزی" را آزار داده
با هر نیتی که بوده باشد خوب یا بد

و آدمی باید دوری کند از آزار رساندن

یاد سخن مادر عزیزم افتادم که بارها گفته اند:
هر وقت میریم شهرستان
هنوز نرسیده و ننشسته
سوال می کنند تا کی هستید؟

یادم افتاد مادرم "هم" ناراحت می شد و می شود

ولی در میان کسانی که این سوال را می کنند
عمه ی پدرم می باشند
که مادرم هیچ گونه شکی
در علاقه ی بسیار عمه بخودش ندارد

دل آرام ِ سرزمینمان:
"کار به کار ِ دیگران" داشته در گروهی از افراد جامعه
به فرهنگ تبدیل شده
نسل قدیم را نمی توانیم تغییر دهیم
ولی ما می توانیم و باید پرهیز کنیم از این فرهنگ غلط


بنظرم راه ِ "خود درمانی"
جمله ای کلیدی در آئین ِ اسلام عزیز هست:
آن چه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

اگر آن عزیزان خودشان را جای شما می گذاشتن
هرگز که این سوال را بزبان می آوردند

از رنجش ِ شما رنجیدم
ولی از حوصله ای که کردین
و "رنجشتان" را در پستی آوردین ممنونم
تا تلنگری باشد که رهگذرانی مانند من این راه را نروند

عذر می خواهم که طولانی شد

سلام م س اف ر جان
به قدری کامنتت خوب بود، به قدری دوست داشتنی بود که نمیدونم چجوری حسم رو بیانش کنم.
ممنونم برای این نگاه قشنگ و این کامنت سراسر مهر...

م س ا ف ر شنبه 10 فروردین 1392 ساعت 16:09


بنام خدای "دل آرام" آفرین

"زمان " فرصت ِ خوبی بوده و هست
تا با دنیای فکر و ذهن دل آرام ِ این سرزمین آشنا شوم
و بیشتر بهره ببرم

وقتی دفتر دوستتان
"زنی آغشته به دوات" را ورق می زدم
به سه کامنت پی در پی شما
در زیر ورق 24 اسفند آز آن دفتر برخوردم

زیبا و زیبا بود نگاهتان
به حرف های آن بانوی در اتوبوس نشسته
و تحلیل ِ دوستتان

به این ناچیز آموختین که در نقد دیگران زود قضاوت نکن
اول دنیایش را بشناس که در چه فضا و نگاهی قرار دارد
آن گاه اگر خواستی یارش باش

به مثل من آموختین که "تحلیل ِ یک دوست" چگونه با حفظ ادب و محترمانه نقد شود

ممنون دل آرام سرزمینم

این جمله ها را با بغض گلو می گویم
آرامم از این که ایران عزیز چنین فرزندان با متانتی
در حوزه ی فکر و اندیشه دارد

خواهرم خیالت راحت
این کامنتم طولانی نمی شود
چرا که "بغض شادی" نمی گذارد

خدای بی همتا در مهربانی:
دل آرام ما را در اخلاق و اندیشه بر بام گیتی قرار بده

خودش و عزیزانش را پیوسته سلامت و شاداب بدار
آمین

هفته ای زیبا و دلنشین برایتان خواهانم
آمین

سلام م س ا ف ر عزیز
چقدر خرسند میشدم اگر نگارنده آن کامنتها من بودم... چقدر مایه مباهاتم بود اگر حرفهایم در آمیخته با ادب و احترام پیشکشتان میشد... اما صد افسوس که "دل آرامی" که آنقدر ارزشمند کامنت گذاشته بوده است من نبودم...
با تمام این اوصاف بی نهایت ممنوندار محبت بی حدتان هستم و امید دارم که اخلاق و اندیشه ام آنقدر رشد یابد که همان شوم که لایق این همه تعریف باشد.
واقعا مهم نیست که یک کامنت چقدر طولانی باشد، وقتی پر از مهربانیست گویی که فقط دو کلمه خوانده ای...

ایام به کامتان الهی

م س ا ف ر شنبه 10 فروردین 1392 ساعت 22:32


سلام و درود بی پایان پروردگار

شرمنده که اشتباه کردم و وقتتان را گرفتم
هم دوستانتان مثل تیراژه خانم آنجا زیاد کامنت داشتند
و هم آن قلم بی شباهت به قلم شما نبود
دقت و پاسخ با متانت و ادب! که از شاخصه های قلمتان هست

زیباست که در "دنیای دل آرام"
صداقت حرف اول و آخر را می زند

این همه صداقت و متانت گوارای نزدیکان و عزیزانتان باد

باز هم عذر می خواهم

شب بخیر بانوی متانت


سلام به م س ا ف ر عزیز و مهربان
دشمنتون شرمنده باشه.
این روزها بسیار منو شرمنده محبتهاتون میکنید.
در مقابل دوستان نازنینی مثل شما غیر از صداقت داشتن، مگر میشود؟

سایه تان مستدام
شب شما هم بخیر وآرام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد