دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

تا ، بستان

دلم چقدر برایت میسوزد تابستانم ... نمیدانم کجا کم گذاشته ای که هیچ شاعری برایت دست به قلم نشده است ... باقی فصلها چه کرده اند که تو نکرده ای ؟ 

هربار که میبینم بهار ِ رنگارنگ را با آن هوای ابری و باران های گاه و بی گاهش ، به رخِ زمستان سپید - که عجیب شیفته ی تک رنگ بودنش هستم در میان این همه رنگ به رنگیه روزگار -  میکشند ... هربار که میشنوم پاییز - این پادشاه فصلها - است و هوای عشق و عاشقی اش ... بیشتر دلم برایت میگیرد ...

راستی چرا هیچ کجا جای تو نیست ؟ آخر انقدر کوچکی که حتی در مقام قیاس هم نمیگنجی ؟ دلت نگیرد نازنینم ... من تورا با تمام گرمایت ... با تمام روزهای بلند و شبهای کوتاهت ... با تمام میوه های فصل به فصل ات ... با تمام عطش ات ... در آغوش میگیرم .

چه کسی تو را قابل ندانست برای عاشقی ، وقتی که عشق من در همین فصل پا گرفت ... چه کسی تو را کم دانست برای رنگارنگی ، وقتی که گونه های گیلاس در همین فصل گل انداخت ...

دلخور نباش از شاعر ... شاید هیچ نمیداند که تو پاداش ِ صبوری در فصلهای دیگری ...


*این آهنگ ...

نظرات 20 + ارسال نظر
آذرنوش پنج‌شنبه 1 تیر 1391 ساعت 23:19 http://azar-noosh.blogsky.com

من متاسفانه اصلا از تابستون خوشم نمیاد...چون توی اهواز واقعا زندگی مردم راکد میشه...جرات نداری تا سر کوچه بری از گرما چه برسه به کلاسای مختلف یا تفریح...معمولا تنها راه فرار کردنه و سفر که ما هیچو قت اهلش نیستیم...

ولی خوب اگه بخوام روراست باشم یجورایی دوسش دارم شاید چون خودم متولد این فصل داغم

متنت قشنگ بود

واقعا اهواز شرایط آب و هوایی ویژه ای داره . حق داری عزیزم .
میبینم که هم فصلیم !
مرسی عزیزم

عاطی جمعه 2 تیر 1391 ساعت 00:12 http://www-blogfa.blogsky.com/


من تابستون عاشقی ها کردم!!!

و کلی خاطره ی گرررررررررررم دارم ازش!!!

بسیار دووست داشتنی!!!!

جدی ؟!
یکم از خاطراتت بگو برای بینندگان عزیزمون

هاله جمعه 2 تیر 1391 ساعت 00:45 http://assman.blogsky.com

من متولد تابستون بودم و وقتی می دیدم فصل مورد علاقه ی هیچ کس نیست سعی می کردم فلسفه بافی کنم که تابستون نوجوونی طبیعته و خیلی توپ و خوبه ...که شاید دوسش داشته باشن
هرچند خودم هیش وخ دوسش نداشتم :)

تلاشی که داشتی قابل تقدیره
خوب ، سلیقه ها متفاوته

تیراژه جمعه 2 تیر 1391 ساعت 04:34 http://tirajehnote.blogfa.com/

از همین الان یکی از تاپ تن های تیرماه ام انتخاب شد
محشر بود این پست دل آرام
چقدر مهربان و شیرین و ناب دلجویی کردی از این فصل مهجور شعر و شعرا...

الان من با این کامنت تو ، تو اوج ابرها سیر میکنم که !
همه اش لطف توئه عزیزم

فرزانه جمعه 2 تیر 1391 ساعت 17:39 http://www.boloure-roya.blogfa.com

آخه قربونت برم اینکه شما تیرماهی هستی و قراره .... بماند ما چاکر شما هم هستیم امااااااااااا آخه تو این گرمای تهران از صبح ساعت شیش و نیم از خونه بری بیرون و تا حداقل شیش هفت بعد ازظهر بیرون باشی و بعد یه کیسه به اسم مقنعه هم سرت باشه خدائیش تابستون لذت داره؟؟؟؟؟ (آیکون یه آدمی که شعور نداره و احساسات لطیف شما رو در نظر نمیگیره)

در خط اول به نکته ظریفی اشاره کردی فرزانه جان
با اون وضعیت که شما توصیف کردی خوب نه ، ولی همه تابستون که اونجوری نیستی ، تاپ و شلوارک و استخر و انتالیا و اینا رو هم ببین آخه قربونت برم من
دور از جون این حرفا چیه

مریم جمعه 2 تیر 1391 ساعت 23:51 http://najvaye-tanhai.blogsky.com

شاید هیچ نمیداند که تو پاداش ِ صبوری در فصلهای دیگری ...
در میان واژه های شعرا گم شده است
اناگر شاعران فقط سه فصل دارند
بهار،پاییز و زمستان
تابستانشان گم شده است
اما ما با تمام وجود به تابستانمان عشق می ورزیم و دوستش داریم
سلام دلآرام عزیز

تابستان هم شما را قطعا دوست دارد .
سلام عزیزم ، خوش آمدی

シوシ فرنگی شنبه 3 تیر 1391 ساعت 00:43 http://lahzeham.blogsky.com/

آفتاب تابستون اینجا مغز سر آدم و اب می کنه
ولی با این وجود بازم تابستون و دوست دارم...من همه فصل ها رو به جای خودش دوست دارم...تابستون هم از این قائده مستثنی نیست...هوای شرجی اینجا رو هم دوست دارم...گر چه نزدیک دریا نیستیم ولی هوا شرجی می گیره...همه اش دوست داشتنیه

چقدر جالب ، مگه کدوم شهر هستی ؟
تابستان هم تو رو دوست داره

ری را شنبه 3 تیر 1391 ساعت 08:48 http://narenjestaan.persianblog.ir

می گن اوناییکه متولد پاییز یا زمستون هستن از تابستون بدشون می آد شایدم الان دارم خودم و توجیه می کنم
ولی متنت خوشگل بود خب

جدی ؟ یعنی الان من باید از پاییز و زمستون بدم بیاد ؟
ممنونم عزیزم

سپیده شنبه 3 تیر 1391 ساعت 10:58

لایک فراوان به کامنت تیراژه کاملا با ایشون موافقم
چقدر قشنگ بود این پست شما
واقعا اینقدر زیبا بود که دلم نیومد کامنت نزارم و باز خاموش بخونم و برم
عالی بود

ممنونم سپیده عزیزم
خوشحالم که دوستش داشتی .

پشتیبان شنبه 3 تیر 1391 ساعت 16:05 http://poshtiban133.blogfa.com/

سلام وب جالب و قشنگی داری ایول
خوشحال میشم به وب منم یه سر بزنی
منتظرشما هستم
موفق باشی

yasna شنبه 3 تیر 1391 ساعت 18:13 http://delkok.blogfa.com

اینجا همیشه تابستان فصل مهجوری بوده ... و هیچکی از اومدنش خوشحال نبوده.. همیشه زمستون ها که سرمای اینجا به استخون میزنه با خودم میگم یعنی تابستون هم هست؟
تابستون واقعا فصل مهجوریه تو فصلای خدا...
از دوست فنلاندیت چه خبر؟

اونجا دقیقا یعنی کجا ؟
آره منم دقت کردم ، خیلی ها دوستش که ندارن هیچ ، ختی متنفر هم هستند .
مرسی که به یادش هستی ، خوبه

fotros شنبه 3 تیر 1391 ساعت 22:14 http://fotros2.blogsky.com

تابستان فصل خاطره های کودکی و نوجوانیس . یادآوره خیلی از خنده ها و گریه هاس .

دقیقا
فصل نوستالژی ها !

سمیرا یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 18:10

سلام خانومی
تابستون برای من یعنی شروع یه زندگیه جدید!
به دنیا آوردن دو فرشته پاک.
منکه این فصل را با تموم داغیش دوسش دارم

سلام
فرشته پاک رو الان با من بودی دیگه ؟

سمیرا یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 22:18 http://nahavand.persianblog.ir

آی تابستان کجا رفتی که دیگر هیچ روزی بوی قشنگی هایت را نمی دهد...وای دل آرام جانم باورت نمیشه چقدر حسمون مشترکه...چقدر دلم تنگه....

هیچ چیزی بوی تابستانهای کودکیمان را ندارد .

شاید اغراق نکرده باشم اگه بگم این نوشته ی فوق العاده زیبا و تاثبرگذارت باعث شد یکم از دشمنیه من با تابستون کم شه

محشر بود.خیلی

نامردی از ماست و خودخواه بودنمون که شاید چون گرممون میشه و فقط به این دلیل بیخودی! تابستون میشه بد.نمیدونم.اما میدونم مقصر اون نیست !

چقدر خوشحالم که اینو میگی
ممنونم
تابستون الان خیلی خوشحاله

فاش یکشنبه 4 تیر 1391 ساعت 22:45 http://faash.blogsky.com

فاش راه اندازی شد

سارا دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 10:55

وای دل آرام جونم چقد قشنننننننگ بوووووووووووووووود

مرسی عزیزم

silent دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 13:24 http://no-arus.blogfa.com/

آخی دلم براش سوخت!!

عزیزم

مریم نگار دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 14:02

سلام عزیز...
...حس ات به تابستون رو خیلی قشنگ گفتی...
...شاید اون انتظار برا تموم شدن روزای گرم و بلند تابستون...و رسیدن شب هاش با اون خنکای لطیف...علت حس کرختی و بی اعتنایی به این فصل باشه...
اما واقعا همه چیز طبیعت بی نقص و زیباس...

سلام
شاید ، نمیدونم
اونکه صد البته ...

سمیرا دوشنبه 5 تیر 1391 ساعت 21:06

بله که با شما بودم
شروع زندگی جدید و چی؟ متوجه شدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد