دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

ژانر وحشت

شب یکشنبه است و مثل همه شبهای تعطیل هرکسی جایی رو برای رفتن پیشنهاد میده . خلاصه بین اون همه ، سینما از همه بیشتر رای میاره . نتیجه بر این میشه که بریم اونجا و بعد سر فیلم انتخابی تصمیم بگیریم .

همه جمع شدن ، یک فیلم (immortals) ترسناک و البته چندش ( پر از خون و کشتار ) انتخاب میشه ! سالن سرد ِ طوری که همه ژاکت پوشیدیم . ملت هر از گاهی جیغ میکشن و من از شدت فشار عصبی خندم میگیره و میخندم !

فیلم تموم شده ، اعصابم از اون همه جنایت وحشتناک بهم ریخته . بچه ها میخوان بلال بخورن . من نمیخورم ، یعنی با اون همه فجایعی که دیدم (البته نصفی از فیلم چشمهام بسته بود ! ) هیچی از گلوم پایین نمیره .

منو میرسونن دم در خونه و میرن . میام میبینم چراغ آسانسور خاموشه . میرم اون یکی آسانسور رو هم چک میکنم ، اونم خاموشه . دو نفر ایستادن کنار آسانسور ، ازشون میپرسم چه خبره ؟ میگن برق آسانسور قطع شده و دارن درستش میکنن . میگم چقدر طول میکشه ؟ میگن قرار بوده 11:30 درست بشه . نگاه میکنم میبینم 11:50 است . میگن کدوم طبقه هستین ؟ میگم 22 !! میخندن و منم لبخند تلخی میزنم و به این فکر میکنم که تا از اون پله های تنگ و تاریک برسم بالا چند دور اون فیلم وحشتناک قراره توی ذهنم مرور بشه ...


نظرات 32 + ارسال نظر

مگه مجبور بودی دلی؟؟؟؟؟؟؟
من یکی که تحمل فیلمای وحشتناک رو ندارم!!!!!
الان خوبی دیگه عزیزم؟؟؟
خسته نباشی در ضمن من ۳ طبقه میام بالا میمیرم و زنده میشم چه برسه به ۲۲ طبقه!!!!!

والا هاله جون خوب رای اورد منم که بچه قانع عمرا مخالفت نمیکنم که !
اون موقع داغون بودم اما الان خوبم .
وااااااااااااااای افتضاح بووووووووووود

کیانا شنبه 21 آبان 1390 ساعت 22:30 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

ای جووووووووووووووونم
دووووووووووووووووووووووووووووووووووم

صالی شنبه 21 آبان 1390 ساعت 22:35 http://afsonkhanomi.blogfa.com

یادمه چند سال پیش که فیلم جیغ دیدم تا یه هفته تو فکر فیلم بودم و می ترسیدم
خیلی وقته فیلم ترسناک نگاه نمی کنم
خسته نباشی 22 طبقه رو طی کردی

خوب کاری میکنی واقعا صالی جون
اره والا 22 طبقه ! تموم نمیشد لعنتی !!

کیانا شنبه 21 آبان 1390 ساعت 22:42 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

آخ خ خ خ خ خ خ خ خ خ من عاشق فیلم ترسناکم،میمیرم واسش بخصوص اگه شب ببینی و برقارو خاموش کنی واگه تنها باشیم که دیگه معرکه س
خانوم شما به این سن رسیدی واقعن میترسی؟؟؟؟
خجالت بکششششششش
ولی واقعن فیلمای الان ترسناک نیست همش حال بهم زنن متاسفانه

چی چیو اخ جون ؟! آدم نصفه جون میشه
مگه دست خودمه ، بابا من این خون و خون ریزی هارو میبینم اعصاب نمیمونه واسم ...
ماشالا چه اعصابی داری تو

کیانا شنبه 21 آبان 1390 ساعت 23:22 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

دید یادم رف راجع به پله ها بگم برو بالا مادر جاااااااااااااان
لاغررررررررر میشی واست خووووبه

الهی که بهش گرفتار بشی

آوا شنبه 21 آبان 1390 ساعت 23:29

یاد فیلم مصائب مسیح افتادم که
تو سالن فیلم دانشگاه مشهدم
گذاشتن..بعدش قرار بودفیلم
نقدبشه.......بعدِ فیلم که
پذیرایی داشت انجام می
شدبیشترازنصفه سالن
چیزی برنداشتن.البته
آقایووون بااشتهاای
کامل میخوردن....
اینجور وقتا زود به
پشت صحنه ء
فیلم یه خورده
که فک کنی
ترسه کمتر
می شه!!!
اماااااااخب
کلا بدددد
تاثییییییر
میییذاره
من که
اییییین
جوریَم
یاحق...

آخ گفتی ، آدم مگه میتونه چیزی بخوره ؟
ولی راست میگی آقایون خیلی ریلکس تر بودن .
اخه آوا من اون وسط یادم نمیمونه به چی فکر کنم که ، فقط چشم هامو میبندم

الف شنبه 21 آبان 1390 ساعت 23:40 http://www.inspiration90.blogfa.com

اسانسور ما خراب شه من کلی غر میزنم تا 5 طبقه رو بیام بالا ! خسته نباشی خواهر ! چند ساعت توو راه بودی ؟!

از این فیلمای ترسناک هم متنفر بیدیم

والا الف جااان جانم برات بگه فکر کنم یه 10 دقیقه ای طول کشید
منمممممم همینطوررررر

آذرنوش یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 00:03 http://azar-noosh.blogfa.com

وااااااااای خیلی بده که بعد از فیلم ترسناک مجبور باشی ۲۲ طبقه رو تو تاریکی بریالان که خوبی انشالله؟

خیلی وحشتناک بود آذرنوش . سر هر پیچ احساس میکردم اون شیاطین انتظارمو میکشن !!
الان خوب خوبم

عاطفه یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 00:04 http://hayatedustan.blogfa.com/

اوه! چه اعصابی داری تو- کوفتت شد که این تفریح دلی جان-
بعدشم اون 22 طبقه- خدایی خیلی طفلکی بودی- من به جای تو پا درد گرفتم- چند تا پله بود؟

کوفت واسه 1 دقیقه ام بود !!!
فدات بشم که درکم میکنی
خیلییییییی بووود خیلیییییییییی

مامانگار یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 00:34

...تو ولایت غریب...کمتر از این فیلمها ببین مادرجاااااان !!!...خوبیت نداره دختر گلم...سی دی قهوه تلخ ببر...نگاه کن و بخند و شاد باش...

واااااااااای خیلی باحال بوووود
چشم مامانگار جونم ، میگم بران بفرستن

ری را یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 09:47 http://narenjestaan.persianblog.ir

خواهشن دیگه از این کارا نکن
تو چیزای این طوری رای گیری جواب نمی ده
اعصابم خورد شد

چشم ری رای عزیزم
ببخشید اعصابت رو خورد کردم
اصلا پاشو بیا با هم بریم یه فیلم رمانتیک ببینیم از این حال و هوا بیرون بیایم

جزیره یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 10:49

سلااااااااااااااااااااااااااااام
عزیزم حودازاری داری؟خب وقتی دوس نداری فیلم ترسناک نرو وووووووووووووووووووو. بعد اونوخت22 طبقه رو با پله رفتی ؟

سلاااااااااااااااااام
البته بیشتر از اینکه ترسناک باشه ف چندش بود ... (بدتر شد !!)
پس با ... استغفرالله

خدیجه زائر یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 11:48 http://480209.persianblog.ir

از تصور تعداد پله ها نفسم گرفت.مر اقب روحت باش عزیزکم...این هیجانات منفی خیلی اذیتت می کنه....مراقب خودت باش خانومم. بوس * 1000

الهی که برقرار باشین ولی من واقعا نفسم گرفت ...
به روی چشمم
شاد باشین
بوووووووووووس

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 11:59 http://sampad82.blogfa.com

دلی ازین فیلم چندشیا بدم میاد!فیلم ترسناک باید مرموز باشه نه چندش!
خو آخر چی شد؟ تو راه پله خفیف زدی آخر یا نه؟!

چندش بوداااااااا
آره فیلم مرموز رو هستم
نه با پرویی تمام سالم رسیدم بالا

حمید یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 12:02 http://abrechandzelee.blogsky.com/

آخه immortals هم شد فیلم ترسناک!؟ یه مجموعه کامل از خطبه های نماز جمعه دارم آدرس بده برات بفرستم ببینی بفهمی فیلم ترسناک یعنی چی!؟...

ضمنا بنده در سایت IMDB صحنه را دیدم! به چشم خواهری انقدرا هم فیلم ترسناکی نیستا! :

http://www.imdb.com/media/rm298103296/tt1253864

سلاااااااااااام حمید
برادرم نگفتم که میخوام شبها کابوس ببینم که میخوای خطبه هارو بفرستی واسم
خوب عزیزم شما رفتی اون خدا خوشگلرو توی آروم ترین وضع ممکن دیدی ، اگه راست میگی برو قیافه همین خانم رو توی ده دقیقه آخر فیلم ببین ، از هفتاد جاش داره خون میزنه بیرون !!

مرضیه یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 12:50 http://www.bglife.blogsky.com

ای بابا. اینم از یک روز تفریح... به قول شاعر:
گاهی بساط عیش خودش جور میشود
گاهی به صد معامله ناجور میشود

آخ گفتی مرضیه جان

بهنام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 13:01 http://www.delnevesht2011.blogfa.com

سلاااام
همدردی صمیمانه ی ما رو از بلاد بدبختی ها پذیرا باش!
یعنی من جات بودم همونجا ولو میشدم رو زمین تا آسانسور درست شه!

سلااااااااااااام بهنام
ممنونم برای همدردیت
یعنی بهنام باورت نمیشه ، رسیده بودم بالا سرم گیج میرفت و چیزی رو نمیدیدم ...

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:17 http://sampad82.blogfa.com

دلی تو آنی!مطمئنم!
من باهوشم!هرررررررررررر

هرررررررررررررررر
تو هم کاراگاهی مطمئنم

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:28 http://sampad82.blogfa.com

بله ! دختر خوب نیست توی جمع اینجوری بخنده

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:29 http://sampad82.blogfa.com

اینطوری خوبه مامان جوووووووون؟!

آفرررررررررررررررین دخترررررم

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:31 http://sampad82.blogfa.com

=)))))
بخدا سخته!!

راحت باش مادر جان
هیچ دلم نمیخواد محدودت کنم دخترم

سمیرا مامان دل آرام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:38

خوب دختر نمیرفتی
به این همه دلهره و ترسش می ارزید؟
خونه خودمون طبقه پنجمه اگه یه موقعایی اسانسورش خراب میشد تا به بالا برسیم نفسمون میومد تو حلقمون
حالا تو چه جوری 22 طبقه رو رفتی بالا؟
اگه من بودم همونجا میشستم تا آسانسور درست شه .!!

نه والا مامان جونم نمی ارزید
آخ دقیقا منم همچین فکری اومد توی ذهنم
آخه 12 شب بود ! کجا میشستم توی اون وضع ؟!
مجبور بودم برم بالا دیگه ...

الان چرا آن نیستی مامی جان ؟!

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:38 http://sampad82.blogfa.com


باشه مامانم عوض کردم! سیمین دیگه مامانم نیس!تو روشن فکرتری!سیمین منو شوهر نمیداد!

هرررررررر
به قول تیراژه : نمیری الهام

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 14:51 http://sampad82.blogfa.com

به این همه دلهره و ترسش می ارزید؟
دلی این جمله خدایی اش ماما گونه بود و ابهت داشت...گوش بده حرف مامان جون سمیراییی ت رو دختر!

الی ؟؟!!
برو دختر تفرقه ننداز

الهام یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 15:28 http://sampad82.blogfa.com

دسم رو شد؟!
چششششششششششم!:*::*:*:*:*:*:*:*

بله بله
چشمت بی بلا

محدثه یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 16:37 http://shekofe-baran.blogsky.com

حالا واقعا از پله ها رفتی بالا؟!چجوری رفتی؟؟؟!!!!
آآآآآآیییییییییی پااااااااااممممممم!!!

آره عزیزم رفتم بالا ، بالا رفتنی !

آناهیتا یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 19:20 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

دلی جان بی زحمت از این چیزا ننویس خب مامان گلت قبضه روح میشن که
یعنی اگه من تو بودم و مامانم سمیرا خانم نازنین بود...همین الان می اومد پیشم، بساطمو جمع می کرد....بریم خونه بچه به تو نیمده تنها باشی!

چشم نمینویسم
ولی خوب آنا جون چی بنویسم
موضوع بده لطفا

کیانا یکشنبه 22 آبان 1390 ساعت 20:08 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

دلی این آنا رو ولش من من از گربه م حرف میزنم این قبض روح میشه
اینم یادم رف بگم خیلی فاز میده شب که فیلم میبینی چیپس و ماستم بخوری

بچم لطیف و حساااااااسه
آخ آخ چیپس و ماست رو نگو
دلم خواست الان نصفه شبی از کجا بیارم آخه

اینجا زمان مرده دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 09:22 http://whoami.blogsky.com

بیا اینجا سینماش فیلمهای با حالی داره.همش خانوادگی و تکراری... اینجا بیشتر خندت میگیره البته از مسخره بودن بیشتر فیلماش.

اونجا فیلم خوب هم دیدم . البته فقط دو سه تا !

شازده کوچولو دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 11:18 http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

دیدن فیلمای وحشتناک اصلا لذتی نداره دلی
تازه بعضیاشون بیشتر از اینکه وحشتناک باشن چندش و تخیلی اند
نگاه نکن این فیلما رو قربونت برم
راستی الان خوبی 22 تا طبقه رو از پله رفتی بالا؟

آره میثا جون
این فیلمهای چندش کلا روی اعصابن
الان که خوبم ولی اون موقع اسم خودم رو هم یادم نمیومد

عاطی دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 12:17


چقد فیلم وحشتناک دووس ندارم من:دی!

ینی واقعن بدون آسانسور ۲۲طبقه رفتی بالا؟

الان من خیلی زیاد متعجبم!:دی!

خسته نباشی دلاور!!:دی!

واقعا دوست نداری ؟ منم دوست ندارم
آره والا ، قسم میخورم
فدات بشم عاطی ، معلومه خوب درکم کردیا

الهام دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 13:23 http://sampad82.blogfa.com

گاهی وقتا گاهی دردا رو نمیشه گف...
گاهی وقتا گاهی بد نیستم ها خیلی از حالم بده ها بدترن...اما دلیل مسخره ای پشتش هس ک نمیشه گف...
گاهی وقتا بد نیستمها واسه دل بضی آدماس ک اونام بد نشن...
اما گاهی وقتا هیچ کدوم ازینا نیس ک آدم احساس دوری میکنه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد