دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

این روزها که میروند

داشتم واسه کوروش خان کامنت میگذاشتم . وقتی ثبت شد دیدم تاریخش اول مرداد ثبت شد . یکدفعه دلم ریخت . به خودم گفتم یک ماه دیگه هم گذشت ...هیچ وقت از اینکه سن و سالم بالا بره و یا اینکه سالی بیاد و ماهی بره هراس نداشتم . اما ... اما نمیدونم چی شد که یک حس نگرانی اومد سراغم . حس اینکه من یک عالمه کار دارم که باید انجام بدم . کلی حرف دارم که باید بزنم و کلی اشتباه که باید جبران کنم . اگه نرسم ، اگه نشه ، اگه وقت کم بیارم ؟ نمیدونم نسبت به چه زمانی مقیاس میگرفتم ولی حسم میگفت عجله کن ، خیلی زود دیر میشه . یک صدایی درونم تکرار میکنه هر کاری باید انجام بدی رو بیار روی کاغذ . نمیدونم امکانش هست یا نه . اصلا نمیدونم همه آنچه را که باید انجام دهم رو به یاد میارم در زمان ثبت یا نه . به هر حال میخواهم شروع کنم تا رفتن لحظه ها بیشتر از این مشوشم نکنه . رفتم بین مامان و بابا (که تازه از سفر برگشته ) نشستم و هر دو را بوسیدم و یادشان آوردم که چقدر دوستشان دارم . و این شروع پروسه ام بود .

نظرات 13 + ارسال نظر
آناهیتا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 01:13 http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

عمرمون مثل برق و باد می گذره و ما غافل نشستیم!
دلشوره نداشته دلارام
کارهاتو بنویس خیلی آروم میشی
تلنگر خوبی زدی
مرررسی

آره آناهیتا جون بدجور غافلیم .
خواهش میکنم عزیزم

کیانا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 01:28 http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

اییییییییی مادرررررررررر دیدی پیررررر شدیم رفففف
منم کار عقب مونده زیاد دارم....کاش بهش برسمممم

از اونجایی که انا اومد و جای منو گرف من ادعای چی ؟؟؟یادم نمیاد ولی همونو میکنم(ااا فکر بد نکن) و خودمو اول میدونممممم

تو هم لیست کن کارها تو .
بله بله خانم مدعی

تیراژه شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 03:53 http://tirajehnote.blogfa.com

چه شروع محشری دلارام!
چقدر شبیه هم
منم همین دغدغه ها رو دارم..رو کاغذ اوردنشون..واز همه بدتر اضطراب اینکه آیا میشه که برسم همشونو انجام بدم یا نه؟آیا درست اولویت بندی کردم کارامو یا نه ؟و هزارتا آیا ی دیگه..!

دقیقا درک میکنم چی میگی تیراژه جون
امیدوارم که به همشون برسی

الهه شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 04:01 http://khooneyedel.blogsky.com/

یه چیزی بگم نمیخندی؟میدونم که نمیخندی....من هیچ کاری ندارم که بخوام انجام بدم و بگم وقت ندارم....پام تا خود خود مردن و رفتن و تموم شدن این زندگی هم رسیده و کاملا تو اون شرایط آگاه بودم که ممکنه حتی دقیقه ای وقت نباشه ولی آروم بودم....کار عقب مونده ای ندارم..با زمان دارم میرم جلو چون کارایی هم که دارم فقط با همین گذر زمان اتفاق میفتن و انجام میشن...اما تا دلت بخواد یه عالمه حرف نگفته دارم که نگفته هم باقی میمونن.......
شروع پروسه ت عالی بوده دلی من....خشت اول رو درست سر جاش گذاشتی...این دیوار تا ثریا درست و حسابی میره بالا......

معلومه که نمیخندم ... خوشحالم که با زمان پیش میری و به همین دلیل آرام هستی و کاری عقب افتاده نداری . امان از حرفهای نگفته ...
ممنونم الهه عزیزم

رها پویا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 12:04 http://gahemehrbani.blogsky.com/

جاااان دلم چه خوب کاری کردی.
این که قدر لحظه هامون رو بدونیم و قدر کسانی رو که دوستشون داریم رو خیلی حس خوبیه دلارام جون...
ممنون از تمام محبتهات عزیزم

به به رها خانم کم پیدا
صد در صد موافقم
خواهش میکنم عزیزم .من که کاری نکردم .

پونه شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 14:38 http://jojo-bijor.mihanblog.com

چه شروع خوبی دلی جون
گاهی اوقات یادمون میره ابراز احساسات کنیم برای اونایی که از ته دل دوسشون داریم
خدا رو شکر کار ناتمومی ندارم من تو حال زندگی میکنم

ممنونم پونه جون
خوش به حالت که کار ناتمام نداری.من تا دلت بخواد دارم !

آوا شنبه 1 مرداد 1390 ساعت 16:03

این روزها بد جور وقت کم می آورم
چند روز پیش با خودم می گفتم
کاش شبانه روز ۴۸ ساعت
بود..شاید دیگر وقت کم
نمی آوردم!خداکند که
لحظه ء مرگم مثل ِ
حال نخواهم که
وقت ِ اضافی
طلب کنم
یاحق...

من هم گاهی به این فکر کردم که کاش شبانه روز 48 ساعت بود ولی مطمئنم که در اون صورت هم دقیقا به اندازه 48 ساعت کار واسه خودم میتراشیدم !!
امیدوارم به همه کارهات به موقع برسی .

فلوت زن یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 00:51 http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام فرناز.
چند وقته دارم سعی می کنم هیچ کاری رو به فردا نندازم ، برا همین خیالم راحته و تقریباًً همه کارام رو به موقع انجام می دم. اینجوری آدم کمتر نگران دیر شدنه !
این روزا به حرف دلم بیشتر گوش می دم...

سلام حنانه عزیزم . دلارامم البته
آفرین به تو . بهترین کار همینه که با زمان پیش بری و کارها رو به موقع انجام بدی .

علیرضا یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 06:34 http://yek2se.blogsky.com/

خیلی خوبه که میدونی از کجا باید شروع کنی ...
با اینکه فک نکنم من کار زیادی داشته باشم !

خوش به حالت . پس معلومه خیلی با برنامه پیش میریا !

ژاکلین یکشنبه 2 مرداد 1390 ساعت 14:43 http://17pm.blogfa.com

اگه همه ی لحظه هامون شروع باشه دیگه ترسی نمی مونه! ممنون از این تلنگر:)

خواهش میکنم عزیز

الی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 10:59 http://dasnevesht.blogfa.com/

نگرانی زیاد هم خوب نیست
مهمترین و بهترین کاری که کردی همون ابراز دوست داشتنی هاته
موفق و شاد باشی

ممنون عزیز
شما هم همینطور

حامی دوشنبه 3 مرداد 1390 ساعت 13:39

سلام دلی جون
قربونت برم چرا دلت ریخت ،اگه همانطور که گفتی برنامه هاتو نوشته باشی همه چی به موقع خودش انجام میشه و خواهد رسیدفقط تو باید حرکت کنی و بقیه اش را بسپر به زمان و دلواپس دیر شدن نباش چون هیچوقت دیر نییییییییییییست!

سلام عزیز
سعی میکنم با زمان پیش برم .

هلیا سه‌شنبه 4 مرداد 1390 ساعت 18:20 http://www.mainlink2.blogsky.com

چقدر خوبه که آدم بعضی وقتا یه این فکر کنه که شاید زیاد وقت نداشته باشه............. واسه اجام کارای عقب افتادش

دقیقا ، این حس باعث میشه بعضی کارها رو که حالا حالا ها قصد انجام دادنش رو ندارم رو به مرحله اجرا دربیارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد