ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
به برادرم میگم فلانی ویزاش اوکی شد. میگه کی میاد؟ میگم نمیدونم دقیق. اما کجا بره؟ اینجا خوبه. تو هم برگرد. خبری نیست اونجا ها که شما هستین. میگه راست میگی چه معنی داره از گلومون آب خوش بره پایین. بیایم اونجا همش استرس پشت استرس. نمیشه برای ماه بعدت برنامه داشته باشی، پنج سال پیش رو پیشکش. میگه همش باید دلت تو مشتت باشه که فردا چی میشه. بهش میگم برو بابا، اصلا هم اینطور نیست. میگه باشه تو راست میگی. آره ما هم غرب زده شدیم! میخندیم و به شوخی ختم میشه.
اما راست میگه. برادرم تا وقتی اینجا بود انقدر سنگ جلو پاش انداختن که طفلی با اینکه ماه ها روی مقاله اش کار کرده بود نذاشتن چاپ بشه. استادش همش باهاش درگیر بود. اما حالا چی... دوساله رفته و سومین مقاله اش در دست چاپه. شبانه روز داره روی رشته ای که خونده کار میکنه. چیزی که توی ایران آرزو به دلش مونده بود که کار مرتبط داشته باشه. الان حقوقش رو داره، تیم تحقیقاتیشون قوی ترین تیم دانشگاهشونه، کارت شهروندیش رو گرفته، برای تابستون که مامان اونجا بود دو تا کشور رو رفتن گشتن، برای تعطیلات کریسمس قراره بره دانمارک و تا سال بعدش برنامه دقیق اش رو میدونه. به قول خودش چیزهایی که توی ایران براش یه رویا شده بود الان زندگیه روتینشه...
این حق مسلم همه آدمهاست که جایی زندگی کنن که بهترین شرایط براشون فراهمه اما با تمام مشکلات و سختیهایی که به چشم بقیه میاد هیچ جا برای من ایران نمیشه... به نظر من اینجا "خونه" است، هیچ جا خونه نمیشه...
واقعا هیچ جا خانه نمیشه...
منم مدتیه به رفتن فکر میکنم، به اینکه جایی برم که برنامه و هدف باشه برای سالهای مونده! اما از یه طرف... به قول شما... هیچ جا خونه نمیشه، شاید باید توی خونه با هدف زندگی کرد، نمیدونم!
...
آخ گفتی دل آرام جون.. خیلی از دوستای من واسه ادامه تحصیل رفتن اونجا همشونم میگفتن برمیگردیم ولی همین شرایط ایده آل رو دیدن و موندگار شدن
سلام
خونه ای که سرپناه ساکنین نیست که دیگه اسمش خونه نیست.
شما و برادر محترمتون همواره شاد و سلامت باشید
دلی جونم بیکاری و نداشتن آزادی عمل برای کاری که دوست داری انجام بدی تو این مملکت واقعا آزاردهنده هست. دوستی دارم که دو ساله بیکار هست. فکر میکنی تا کی میتونه ادامه بده. من هیچ وقت جرات رفتن رو نداشتم ولی اگه میشه رفت و موفق بود چرا که نه؟ مگه آدم ها چند بار زندگی میکنن؟ امیدوارم که برادرت همیشه موفق باشه.
خونه ای که نتونی اونجور که دوست داری توش زندگی کنی به چه درد میخوره دلی جون؟
مگه آدم چندبارزندگی میکنه!
منم همین حسو داشتم و دارم. اما الان ضعیفتر از قبل. هنوزم فکر میکنم که اینجا خونس اما ...
امیدوارم بتونم یه جواب قانع کننده براش پیدا کنم :)