دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

لابد دیگه

تازگی ها دو سه نفر از دوستانم رفتارهاشون یکم عجیب شده. همونهایی که تا همین دو سه ماه پیش احوالشون رو میپرسیدی و احوالت رو میپرسیدن، کلا ناپیدا شدن. البته که حدس میزنم از کجا ناشی میشه و احساس میکنم با آدمهای جدیدی توی زندگیشون آشنا شدن و ترجیح میدن یا صلاح میدونن با اونها بیشتر وقت بگذرونن. باشه هیچ بحثی نیست اما آخه یعنی نمیشه روابط رو مدیریت کرد؟ یعنی حضور آدم جدید مساوی با دوری از آدمهای قدیمیه؟؟؟؟؟

نظرات 9 + ارسال نظر
مگهان جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 00:12

این غیب شدن یهویی رفقا خیلی بده...

متاسفانه من خیلی باید تلاش کنم که روابطم رو نگه دارم . چون دوست های زیادی دارم ... ولی فک می کنم خوب از پسش بر میام ...
خیلی هم سخت نیست به نظرم!

یه حس طرد شدگی به آدم دست میده مگهان... یه چیزی توی مایه های کهنه ی دل آزار...
خیلی عالیه که حواست به همشون هست.

خواننده خبیث جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 01:55

خو انقد حساسی شوهرررر کن راحت شی
بالاخره یکی تو هم میگیره :)))))

بشرا جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 02:29 http://biparvaa.blogsky.com

من اعتراف میکنم که بعد از ازدواجم از دوستام خیلی غافل شدم و ارتباطم باهاشون روزبه روز کمتر میشد به این خاطر که دغدغه های مشترکمون کمرنگتر میشد و البته خیلی دلایل دیگه هم دخیل بودن.
ولی الان سعی کردم دوباره ارتباطم رو باهاشون برقرار کنم .

خیلی خوبه این برقراری ارتباط مجدد :)

خورشید جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 04:37

دلی..
از یه جاهایی به بعد دیگه دلت با یکی نیست.. دیگه آرومت نمی کنن.. دیگه باهاشون راحت نیستی..
درکت نمی کنن انگار..
مجبوری جلوشون نقش بازی کنی.
بعد کم کم و ناخودآگاه این آدما رو تو زندگیت کمرنگ می کنی.

نه تقصیر اوناس.. نه تقصیر تو..
آدما کم کم تغییر می کنن و از هم دور میشن.

برای یه رابطه ی دوستانه، دلایلی محکم تر از چندین وقت باهم بودن نیازه.

میفهمم چی میگیا اما نمیتونم درکش کنم... اما خب حتما تجربه اش کردی که اینجوری میگی...
دلیل محکم تر... آره خب...

خورشید جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 04:39

پی بی ربط نوشت:
کاش بشه یه روزی بیاد که باهم مهربون باشیم.
دلمون راضی نشه به ناراحت کردن کسی..
شکستن دل دیگرون گناهه..
خدا تاوان دلای شکسته رو بد می گیره.

snowman جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 13:55

این کمرنگ شدن طبیعیه فک میکنم. البته نا پیدا رو قبول ندارم. من خودم ادمی ام که دوست زیاد دارم. همشونم قدیمی ان. ولی خب کم کم که هر کدوم ازدواج کردیم ، نه اینکه نخوایم. گاهی نمیشه که بشه. اولن بستگی به همسرشون یا نامزدشون داره. شاید اونا اهل معاشرت نیستن. در مورد دوستای من برعکسه. همسرم دوست داره روابط باهاشون داشته باشیم اما حس میکنم دوستای مجردم میخان بعد تاهلشون ظاهر شن!! یه مورد دیگه ام تفاوت پیدا کردن دغدغه هاس. بعد ازدواج (البته من با تیپ شخصیتی خودم و مثال میزنم) اگه شریک زندگیت رفیقت باشه دیگه حرفاتو جز اون به هیشکی نمیشه بگی. نمیخای که بگی و نمیتونی!! بنابراین اون درددلای دوستانه کمرنگ تر میشه . بازم میگم کللن محو شدن رو قبول ندارم. اما کمرنگ شدن رو درک میکنم. و این دو طرفه اس. هم از طرف کسی که وارد یه فاز جدید شده و گاهی ام از طرف دوستش که میخاد رفیقش توی فاز جدیدش یکم پوست عوض کنه و راحت باشه و انگاری مزاحمش نشه .

سلام رفیق

سلام عزیزم
عجب پیچیده است این ماجرای تاهل، ظاهرا خیلی چیزها رو تحت تاثیر قرار میده... از جمله روابط دوستانه...

محمد جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 20:34

سلام بلاگفا هنوز خرابه

ای بابا یه فکری کنید. خیلی ها کوچ کردن بلاگ و بلاگ اسکای...

امیرحسین... دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:21

خیلی از دوستان من هم با ازواج کردن دور من را خط کشیدن!

عجب... پس این مشکل اپیدمیه!

مزاحم تلفنی دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:38

آهاااااااان زدی به هدف دلی جونم. بنده یه حال اساسی به یه همچین دوستایی دادم. بعضی ها فکر میکنن بقیه سرجاشون باقی می مونن اونها برن گشتاشون رو بزنن و هر وقت دلشون خواست بیان. اما نه دیگه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست منم مثل خودشون دیگه نیستم. به همین سادگی به همین زیبایی به همین خوشمزه گی :)))))

آره دیگه از یه جایی به بعد آدم خسته میشه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد