دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

من رو هم در جریان بذارید بد نیستا

امروز شیفت بودم و از اونجایی که کارم زود تموم شد با اجازه مدیرم ساعت سه زدم بیرون و به سمت خونه اومدم. نزدیک سه و بیست دقیقه اینطورها بود که دیدم یکی از همکارها زنگ زد بهم و گفت دلی کجایی؟ گفتم توی راه دارم میرم خونه.

گفت: ااااا مگه شیفت نبودی امروز؟؟

گفتم: چرا ولی کارهام تموم شد و اجازه گرفتم که برم.

- : آخه خانم ب داره میاد اونجا نامه رو بگیره.

- : جان؟؟؟

- : میگه دیروز به مهندس ج گفته و اونم گفته بیا!

- : پس چرا کسی به من چیزی نگفت؟

- : نمیدونم. بذار زنگ بزنم بگم نیاد.

- : باشه...


- : خیلی از دستت عصبانیه

- : آخه چرا؟ مگه به من گفته بود میاد نامه بگیره؟ دیروز که تلفنی با آقای ج حرف زد از نتایج مکالمه کسی به من چیزی نگفت. فقط من زنگ زدم به دانشجوش که کادر اداریمون نیست برات شماره نامه بزنه تا شنبه نیا. اونم گفت باشه. حالا استاد ب چرا شده کاسه داغتر از آش؟!

- : نمیدونم فقط میدونم شنبه قابلیت اینو داره که سر از تنت جدا کنه!!


خلاصه اگه به دیار باقی شتافتم و یا در خفیف ترین حالت از کار بی کار شدم، بدونین دلیلش چی بوده: عدم توانایی بنده در ذهن خوانی افراد...