ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امروز دقیقا یکسال از اولین روزی که پا به این شرکت گذاشتم، گذشت... هیچکس باورش نمیشد. همه میگفتند دلی انگار دو ماه پیش اومدی... خودم هم تا تمدید قرار دادم باورم نشد...
روز اولی که آمدم هیچ فکر نمیکردم بتوانم با این آدمها کنار بیایم. در اینکه سخت با آدمهای جدید میتوانم ارتباط برقرار کنم هیچ شکی نیست اما اینها هم کمی عجیب و غریب بودند در نظرم. اما الان اوضاع فرق کرده. هرچند از کارم راضی نیستم اما فضا برایم دوستداشتنی شده.
بخشی که در آن کار میکنم یکسری جوان هم سن و سال هم هستیم. شما تصور کن دهه ی شصتی هایی که حالا همه بزرگ شده ایم، بچه های دیروز شده ایم همکار های امروز... محیط جالبی است. همه یکسری رفتارها و خاطرات و عکس العمل های مشترک داریم. کمتر جایی دیده ام که تمام کارمندانش هم ردیف باشند. اینجا از متولد 58 داریم تا 68 ... حال و هوای خاصی است اگر کسی از زاویه ای خارج از گود بایستد و نظاره گر رفتارهای ما باشد... معمولا بچه های طبقات دیگر زیاد به این موضوع اشاره میکنند که اینجا متفاوت است.
گاهی دنبال هم میدویم، جیغ میکشیم، دعوا میکنیم، میخندیم، عکس میگیریم، شیطنت میکنیم... خلاصه کم آتش نمیسوزانیم. البته لازم به توضیح نیست که من مظلوم و معصوم فقط مینشینم و نگاهشان میکنم...
از برایند کار راضی ام، از همکار هایم نیز... اما از مدیرم نه (یه حسی بهم گفت باید اعلام کنم حتما!)... امروز اولین روز از دومین سال فعالیتم در این شرکت را آغاز کردم...
*اینجا بازی گل آفتابگردون عزیز رو انجام دادم.
چه شب قشنگی با دومین سال کارت مصادف شده، شاد باشی و پر انرژی.
دقیقا لازم نبود بگی که مظلوم و معصوم میشینی ، تو گفتی ما هم باور کردیم ،در آرومی و ساکتی تو هیچ شکی نیست ، البته بین دوستانت هااااا
بله بله
ای بابا مامان من مظلوم، معصوم، اصلا الهه ی سکوت
مبارکت باشه دلی عزیز
ممنونم عزیزم
منم کارم رو دوست ندارم ولی همکارهام رو چرا
و همین هم قابل تحملش میکنه
امیدوارم یه روز شغلت رو هم دوست داشته باشی
دقیقا قابل تحملش میکنه...
منم برای تو همین آرزو رو دارم
اصلا میگم بیا یه سرویس وبلاگ ایجاد کنیم همه با هم
انقدر خوش میگذره
تازه هم کارمون رو دوست داریم و هم همکارهامون رو
خوبه که میتونی کار کنی
میتونی روزای شاد داشته باشی در کنار همه سختی ها
امیدوارم همیشه این روزات ادامه پیدا کنه و البته شیرین تر هم بشه
ممنونم کیانای عزیزم
منم امیدوارم تو کاری که علاقه داری داشته باشی
بدون هیچ سختی ای
کلا هم خوش بگذره بهت
عاااااشق کارم هستم و به همون اندازه از بعضی همکارام بیزارم
نمی دونم این سخت تره یا اونی که تو میگی دلی جان
ولی خوب می دونم که شرایط ایده آل کاری اونم تو جامعه ای با شرایط فعلی جامعه ی ما یه تقریبن جزء محالاته
موهبت بزرگیه رضایت شغلی... خدا رو هزار بار شکر که کارت رو دوست داری
بیزار بودن از همکارها هم قطعا سخته، اما من رضایت شغلی رو ترجیح میدم
چقدر بده که من از الان میدونم شغل ایندمو دوست نخواهم داشت...
مبارک باشه دلی جان..
خدا کنه کاری پیدا کنی که عاشقانه دوستش داشته باشی
ممنونم عزیزم
تبریک میگم دل آرام جان:*

عدم رضایت شغلی چراخواهر کلی فرصت داری هنوز انشاالله این کاری که بهش مشغولی سکوی پرتاب باشه برا موقعیت های بهتر کار دلخواه...
بیا نکات مثبت این پست رو مرور کنیم:)
اول اینکه خدا رو صد هزار مرتبه شکر بیکار نیستی و مشغولی یه جا
دوم اینکه بر عکس بعضی محیط های کاری که روابط بین همکارا پر از شیله پیله ست و هرکی سعی داره زیر آب اون یکی رو بزنه ، روابط شماها خدا رو دوتا صد هزار بار شکر اینجور نیستش..
سوم اینکه درسته میگی کارت رو دوست نداری اما انشاالله با دل دادن بیشتر و با انگیزه تر به کار و نشون دادن حس مسئولیت پذیریت هم زمینه واسه ارتقا شغلیت فراهم میاد به زودی هم اگه دوست نداشتی ، هر جای دیگه بخوای مشغول شی در کنار دیگر مهارت هات، این سابقه کار توی رزومه ت ثبت میشه و امکان پیدا کردن کار دلخواهت بیشتر میشه توو این مملکتی که هرجا استخدام داره سابقه کار میخواد..
حساب نکات مثبت از دستم در رفت انقدر حرف زدم
من افتخار نداشتم از نزدیک ببینمت اما توو این مدت خیلی خصوصیاتت دستم اومده مطمئنم بخاطر پنج تا صفت پشتکار و مسئولیت پذیری و ادب و متانتت رییست هم بعنوان یه کارمند منضبط قبولت داره شک نکن ...
من سه بار ماشاالله میگم تو هم اسفند دود کن بیزحمت برا ماشاالله این همه نکته مثبت:) گوش شیطون کرررر چشم حسود کور..
اآیکون منقل و اسفند هم نداره بلاگ اسکای متاسفانه!
راستی جمع دهه شصتی ها جمعه گل آفتابگردون کمه
داغ دل منه جویای کار رو تازه کردی خواهر
موفق باشی :)
مرسی از اینهمه دید مثبت
آره جای تو خالیه گلی جان که بیای به آدم امید و انگیزه بدی
ایشالا یه کار خوب و دلخواه به زودی ِ زود پیدا میکنی
ممنونم عزیز دلم
تو هم
گفتم پنج تا صفت، چهارتاشو نوشتم



نشد من یه بار کامنت ارسال کنم بعد اصلاحیه نفرستم
پنجمیش نظم بود خواهر:*
رو هوا حرف نمیزنم که اصلا پرینت بگیر به رییست نشون بده کامنت منو
ثبت کردی به یاد بود بازی رو ؟ :*
بازم ممنون که سر زدی
برم دیگه اگه لازم نباشه اصلاحیه بدم برا اصلاحیه
آره عزیزم ثبت کردم بازی رو
ای جان دلم معصوم و مظلوم!!!!
یعنی شما گفتی و ما هم کلهم اجمعین باور کردیم!
سالروزش مبارک..به گمانم امام علی یا کدام یک از بزرگان گفته اند که سعادتمند کسی است که شغلش مانند تفریحش باشد..که به تعبیر ما امروزی ها یعنی همان رضایت شغلی..
کاش که حسمان به شغلمان..حواشی اش...محیطش و همکارانمان بهترین باشد
تو که میدانم هر جا باشی با خودت مهر و مهربانی و نشاط میبری..خوش به حال همکارانت و دوستانت و حتی مدیرت!
پس نه میخواین باور نکنین

والا یجورحرف میزنین انگار غیر اینه
خداکنه...
نظر لطفته عزیزم، اون "حتی مدیرت" رو خوب اومدی. چون به گمانم اصلا چشم نداشته باشه منو ببینه
امیدوارم یک روز نزدیک کاری را پیدا کنی که هم خودش را خیلی دوست داشته باشی و هم همهء همکارانت را و هم درآمدش را
من عاشق کارم ام. و بنظرم این مهمترین فاکتوری است که تنهایی و غربت را برایم تحمل پذیر میکند. اما دوست داشتم درآمدم بیشتر بود. خیلی بیشتر!!!!
ممنونم پروین خانم نازنینم
واقعا من نمیتونم تصور کنم چه حسی داره وقتی آدم عاشق کارش باشه... خوشبحالتون... امیدوارم درآمدتون چندین و چند برابر وضع فعلی بشه به زودی.
چقدر خوبه آدم توی همچین محیطی کار کنه کاش میشد آدم همکارها و رئیسش رو خودش انتخاب کنه چه محشری میشد...منم بعضی همکارامو دوست دارم اما کارمو رئیسمو نه!
وای خیلی عالی میشد
تقریبا مثل همیم پس
" البته لازم به توضیح نیست که من مظلوم و معصوم فقط مینشینم و نگاهشان میکنم... "



من ترجیح میدم سکوت کنم
شاعر در این زمینه میفرماید :
سکوتم از شکایت نیست
راضیم اما نمیدونم چی شی نیست
موندم اگه تو مظلومی من کللن نیست و نابودم ! والا
نه قربونت برم
کلا ادبیات واژه ای در وصف شیطنتِ تو، برای ارائه نداره...
بیخود هم سکوت نکن، تو اگر سکوتی پس من دیگه پر پرم کلا
شاعر بینوا رو هم رسما فرستادی اون دنیا
شعر م.ح.م.د روووو!!
سکوتم از رضایت نیست...دلم اهل شکایت نیست..
یعنی آبروی هر چی شعر و شاعر رو میبره این بشررر
بسکه نیست و نابوده در ادبیات کلا!
درست که نمیخونه هیچ، تازه میگه نمیدونم چی شی
نیست بقیه اش رو میدونست چی شی!!!
الهی چه خوب ک با همکارا انقد صمیمی-ئید:دی
:گل ل ل
اگر پایم ب چت روم جوگیریات باز نمی شد!حتما جمله ی "مظلوم نگاهشان می کنم"را باور می کردم:دی
الهی ک همیشه شاد باشی دل آرام جان:-*
تو خودت گلی دختر
ای بابا عاطی تو هم؟
ممنونم عزیز دلم :*
مثل اینکه
توو این سیاره(!) فقط من اون جمله رو باور کردم[:S031
نگران نباش دلی جان من باور دارم تو را، بهت اطمینان میدم هیچ عاملی نمیتونه باورهای من رو ازم بگیره... من با باورهام زنده ام
آیکون فرو ریختن دیوار باورهام
نه حالا جدی مظلومیت بیش از حد هم خوب نیست خواهر خوب میکنی
عزیزم...
الان اینقدر دوستان درخصوص مظلوم بودن شما گفتن که فکر کنم دیگه نیازی نیست منم چیزی بگم. اگه شما ساکتی اونوقت من چیم؟!!!! لابد اصلا عضوی به اسم زبون ندارم!!
اما دلی جونم تو این مملکت اصلا در پی این نباش که رضایت شغلی داشته باشی. شما دهه شصتی ها که باید خوب این موضوع رو بدونید. پس با همین امکانات بساز.
در خصوص مدیر که اصلا امیدوار نباش روزی مدیرت رو دوست داشته باشی. یعنی اگه داشتی دیگه اون روز خودت کارمند نیستی قطعات جزء مرفهین بی درد شدی.
سوالی بود در خدمتم. کلا ناامیدت کردم رفت پی کارش
من نمیدونم چرا نمیخواین باور کنید من ادم مظلوم و ساکت و بینوایی هستم
فرزانه خب اینها رو آروم آروم بگو. من طاقت اینهمه حقیقت ِ تلخ رو ندارم...
ولی درست میگی. و قطعا تویی که سابقه کار بیشتری داری با این مسائل بهتر از من آشنایی...
سلام .

شروع دومین سال کاری رو بهتون تبریک می گم و امیدوارم روز به روز به آنچه که رضایت شغلی ات هست نزدیک تر بشی .
و اینکه با این قسمت از نظر فرزانه خانم که فرمودن (..در خصوص مدیر که اصلا امیدوار نباش روزی مدیرت رو دوست داشته باشی..) شدیدا موافقم . اون هم بر حسب تجربه چندین و ساله از شاغل بودن . من هم شغلم رو خیلی دوست دارم اما از همکارا یه ذره هایی و یه جاهایی هی....
و در مورد مظلوم و ساکت بودن شما ...والله ما تنها با یک عکسی که از شما دیدیم مظلومیت و سکوت که ندیدیم ..حالا تا واقعیت چه باشد الله اعلم .....
سلام
عزیزم...
شما بشنو و باور نکن، حتی ببین و باور نکن