ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من به بی هدفی این دنیا معتقد نیستم. حتی به سوی بد رفتن این دنیا... به قول حمید باقرلوی عزیزم - که جایش چقدر خالی است این روزها... که چقدر دلتنگ خودش و افکارش هستم... - جهان به سوی خوبی پیش می رود.
مگر نه اینکه هر دوستی جدید، هر ارتباط نو، دری است به سوی اتفاقات تازه، درسهای جدید و روزهای متفاوت... حالا اینکه از آن دوستی یاد خوب باقی بماند و آن رابطه مانا باشد یا نه بحثش چیز دیگری است...
در این دو سال و خرده ای که وبلاگ میخوانم و مینویسم، دوستان محشری پیدا کرده ام که شاید محال بود در بازه ی دیگری از زندگی ام بیابمشان. نمیدانم حس آنها از معاشرت با من چیست، اما بی شک من با وجود دانه به دانه شان عشق میکنم. قطعا سخت است نام بردن از تک تکشان، همین بس که در لیست بهترین های زندگی ام هستند. از همه شان درسهایی یاد گرفته ام و مطمئنم در مقطعی رنجاندمشان، چه با زبان و چه با کردار... اما نیک میدانم که بزرگوارانه چشم پوشانده اند... نمیخواهم در روابط اغراق کنم، تمام دوستی ها فراز و نشیب خودش را دارد اما به من در این جمع و با این گروه "خوش" میگذرد... خدایا هزاران بار شکرت...
*تقدیم به تمام دوستان بی نظیر وبلاگ نویس و وبلاگ خوانم (میلاد خدا نکشه تو رو که هنوز وبلاگ نداری و باید یه کتگوری (مثلا میمردم بگم دسته بندی!) جداگانه برات ایجاد کنم!! با احترام تمام قد به پروین خانم نازنینم، مامان گلم و باقی بی وبلاگهای عزیز)
*رونوشت: فرشته مهربون، گل آفتابگردون و بانوی عزیز...
*تولدت مبارک تیراژه ی عزیز من...
تابستان امسال من هم دو ساله میشم...بعضی از دوستام همیشه پرسیدن پشیمون نیستی از این وقتی که صرف وبلاگ خونیو و بلاگ نویسی و کلا جامعه بلاگستان صر ف کردی؟
و من هم همیشه گفتم و که خیلی از درسای زندگیمو لابه لای همین حروف تایپ شده ی بچه های بلاگستان گرفتم..شاید برایم من جایی بوده که کلی چیز یاد گرفتم علاوه بر پیدا کردن دوستای نازنینی مثل شما
تولدش مبارک
ای جانم
آفرین به تو دختر
به نگاه مثبتت
و به اینکه قدر داشته هاتو میدونی...
الهی همیشه در کنار دوستان بهت "خوش" بگذرد
تولد تیراژه جان مبارک باشه
سلام ف رزانه عزیز
خیلی خوش آمدی به اینجا
در کنار شما قطعا خوش میگذره
سلام دلارام عزیز
صبح کامنتی برا تیراژه نوشته بودم و می خواستم منتظر بمونم وقتی مطلب جدیدی توی وبلاگشون گذاشتن و قسمت نظرات باز شد بذارمش ولی الان احساس کردم اینجا بهترین جاست برا گذاشتنش.امیدوارم این اجازه رو داشته باشم؟
"این کامنت رو الان که روز تولدتون هست نوشتم ولی وقتی قسمت نظرات بسته هست به احترام خواسته اتون سیوش میکنم تا سر یه فرصت دیگه براتون بفرستمش
سلام تیراژه نازنین
دیشب پستتون رو خوندم مثل همیشه یه حس غریبی توش داشت هنوز اون خط آخر رو ننوشته بودین و من حس کردم اینو برا این دو عزیز نوشتین(یادم میاد توی وبلاگ آقای باقرلو خوندم که روزی که برای مراسم خاکسپاری مرحوم شیرزاد رفته بودین تلفنی خبر فوت پدربزرگتون رو بهتون دادند...خدا رحمتشون کنه...)
دلم می خواست براتون بنویسم حسمو ولی دیدم قسمت نظرات بسته هست
شب خوابتون رو دیدم توی خوابم مثه فرشته ها خوابیده بودین فضا خیلی سرد بود. نه هوا ها! جو منظورم بود
...
بعدش که بیدار شدین همون شکلی که نوشته بودین کارهاتونو رو تقویم تیک می زدین و انجامشون می دادین کلی دورو برتون شلوغ بود کلی آدم بودن شما هم کلی کار داشتین ولی انگار اونهمه کار و شلوغی برا این بود که شما به فکرهاتون فک نکنین توی خوابم به جای خواننده روزنوشتتون شده بودم بیننده اش...
همش فک می کنم یه جایی دیدمتون
شاید کنار سینما آزادی
شاید تو یه روز بارونی توی تجریش
شاید روز تولد شاملو از بین اونهمه دود همون دختری که نشسته کنار قبر شاملو و داره بلند شعر میخونه
شاید...
احساس می کنم دنیاتون با دنیای من خیلی فاصله داره ولی دلیل نمیشه دوستتون نداشته باشم و هرموقع مطلبی ازتون می بینم چه توی کامنت یا توی وبلاگتون با اشتیاق نخونمش
تولدتون مبارک بانوی اردیبهشتی...
سلام عزیزم
خواهش میکنم باغبان عزیز
بهترین دوست وبلاگی همه ی بچه های اینجا آقا محمدِ
ماه ، با معرفت ، با ادب ، با حیا ، یه تیکه آقا ، یه پارچه طلا
ینی اصن یچیزی میگم یچیزی میشنوی
خدا حفظم کنه ایشالله
اینهمه اعتماد به نفس رو فله ای میگیری یا بسته ای؟
همین جمعه ای که تو راهه، یعنی بیست و هفت اردیبهشت، چهارمین سالگرد شروع وبلاگ نویسیم تو خونهٔ پرشین بلاگمه...حسی که توی پستت بود، این عشق، این خوشحالی از آشنایی با آدمهایی که الان تو زندگیت پررنگن، خیلی برام آشناست...سال 89 من سرشااار از این احساس بودم...یعنی اوج رضایتم از وبلاگ نویسی برمیگرده به اون سال....الان هم اگر هستم و ادامه میدم، به عشق شماهاست....این عشق رو خیلی خوب درک میکنم...عشق به آدمهای نادیده اما آشنا...عشق به خواننده هایی که به قول بابک هیچکدوم غریبه نیستن...
و تو....تویی که آروم دلی...تویی که از بهترین هدیه های خداوندی که به من داده...با حضور شاد تو هم به ما "خوش" میگذره...و عشقت دلمون رو گرم میکنه...خدا رو شکر که یه روز، حضورت تو بلاگستان، منجر به گره خوردن دلت با دلهای ما شد...که پیدات کردیم...و خوشحالم که نوشتی...و از خواننده بودن صرف به نویسنده بودن رسیدی و اجازه دادی از قلمت و افکارت چیزهای نو یاد بگیریم....
دنیا دنیا دوستت دارم و خودت بهتر از هر کسی این رو میدونی...و بی نهایت سپاسگزار خدام که ما رو سر راه هم قرار داد....
سالگرد وبلاگ نویسیت پیشاپیش مبارک عزیزم
خدا رو شکر میکنم برای این دوستی ها و آشنایی ها، حتی اگر بعضی از دوستان رو هیچوقت نبینم، همین حضورشون شیرینه...
خدا همه شما نازنین ها رو حفظ کنه.
دل به دل راه داره الهه عزیزم
تولد تیراژهٔ گلم هم مبارک باشه...دختری که یکی دیگه از دوست داشتنی ترینهای این دنیاست
اینجا آدم خودشه...
سلام دوستم
سلام عزیزم
به به کیانا خانمممم
اوه دل ارام دوستی های اینجا جنسشون یه جورایی خاصه...ناااب...عمیق..بی ریا...

منم از این سه سال و خورده ای که اینجا صرف کردم و نوشتم و خوندم هییییچ وخ پشیمون نیستم و نمیشم...
رفقای اینجا رفقای غم و شادی های من هستن
تولدشون مبارکااا
خدا رو هزار بار شکر که راضی هستی و خوشحال بازیگوش عزیزم
سلامم عزیز دلم
خوب..منصفانه و دوست داشتنی نوشتی..منم همیشه میگم مسلما اینجا هم زشتی ها و ناخوشایند ی هایی داره
..ولی منم مثل تو معتقدم دوستایی اینجا پیدا کردم...دوستان ندیده ای که هم ازشون یادگرفتم و هم کلی حس خوب...که ممکنه تو زندگی واقعی هیچوقت هم نمی فهمیدمشون...
تولد تیراژه عزیزم هم صمیمانه مبارک
سلام فاطمه عزیزم
دقیقا... همیشه همه جا بد و خوب با همه
اما شکر خدا که خوبیهاش نصیب ما شده، یا حداقل برایندش خوب بوده.
منم دوستای خیلی خوبی از اینجا پیدا کردم!
کسایی که توی هر مورد که فکر میکنم همرام هستن و ازشون کمک میگیرم و ...
همونایی که تا سه چهار سال پیش نمی شناختمشون !
تازه بعضی هاشونو شاید هنوز هم که هنوزه ندیده باشم !
پست قشنگی بود دلارام !
الهی شکر که برای تو هم اینجا زیبا بوده و دوستی ها دلنشین...
قابل تو رو نداشت عزیزم
سلام دل آرام جان

خدا را شکر که از بودن اینجا خرسند و خوشحالی
شادیهات بادوام عزیزم
تولد تیراژه نازنین هم مبااااارک
سلام نرگس عزیزم
شادیهای تو هم روز افزون
سلام.
منم شاید دوستان ادم ها و تجربه هایی که اینجا به دست آوردم هیچ وقت هیچ جای دیگه پیدا نمیکردم. خدایا هزاران بار شکرت...
سلام عزیزم
خدا رو شکر...
از یک عدد گل آفتابگردون ذوق زده ذوق مرگ ذوق تپان!! شده که از شدت همین ذوق زدگی و سایر بستگان :)) میخواد تک تک گلبرک هاشو پرپر کنه ! از یه همچین گل آفتابگردونی به دل آرام عزیزم:
سلام خانوممممممممممم:*
مرسی نه ممنون (بی شیله پیله تره حس میکنم) ممنون عزیزم بخاطر حس خوبی که بهم منتقل کردی ، ممنون که قابل دونستی ، ممنون که هستی...
باعث افتخاره توو همچین وبلاگ وزینی آدم اسمشو هم ردیف با بهترینای روزگار ببینه و بدون این که انتظار داشته باشه اونم از نظر دختر گل و نجیبی مثل دل آرام..قربون دستات اون لحظه ای که داشتی اسم منه کمترین رو تایپ میکردی
ممنون
راستی دل آرام جان شما واقعا نمیدونی من چه حسی دارم از معاشرت با شما ... ولو مجازی و از راه دور، نه خداوکیلی:)))))))))))))))
چه قشنگ گفتی آره منم موافقم دنیا به سمت خیر و خوبی مطلق پیش میره....
و دیگه اینکه موافقم هر دوست جدید پنجره جدیدیه به دنیای جدید...
و دیگه تر اینکه من چقد حرف میزنم:(
ببخشید:*
آی لاو یو خیلی زیاد خدایی که شاهده تایپه این کامنته میدونه چندتا:) خودشم نگهدارت باشه شاد باشی
تولد تیراژه عزیز هم مبارک باشهبراشون سلامتی و آرامش و بهترینا رو آرزو میکنم:*
سلام عزیزم
دور از جونت، پر پر چرا آخه...
ای جانم... لطف داری گل آفتابگردون مهربون
خیلی هم زیبا حرف میزنی عزیزم :*
تو هم شاد باشی الهی همیشه
چه خوب!
خیلی
من تیراژه را خیلی از نزدیکتر از این پست های وبلاگی میشناسم. خیلی شده که ساعتها پشت سر هم با هم حرف زدهایم بدون اینکه من خستگی کار یادم باشد و اینکه باید حالا به کارهای خانه برسم و یا او گلایهای کند و اظهار خستگی که نیمهشب از نیمهء دومش هم گذشت. بجز اسرار دخترانهاش فکر میکنم تقریبا از همه چیز با هم حرف زدهایم و بنابراین چیزی که میخواهم بگویم حرفی بیاساس و تنها برمبنای احساساتم نیست. تیراژه یکی از خوبهای زمان خودش است. به خودش هم گفتهام. دختری که آرزوی هر مادری است. این خصلت ازخودرها بودن و تنها به آرامش و آسایش اطرافیان فکر کردن در دخترهای همسن او نادر است. و پختگی فکریاش و مهربانیاش مثالزدنی است.
از خدای بزرگ برای تیراژهء عزیزم تمام خوبیهای عالم را آرزومندم. که سزاوارش است. و البته یک قسمت آرزویم الحمدلله برآورده شده است: داشتن دوستان خوبی مثل خودِ عزیزِ دلات، و الهه، و هاله و حتما خوبهای دیگری که من نمیشناسم. که بزرگترین گنجینهای هستید که هرکس میتواند آرزو کند.
تولدش مبارک
و دست تو هم درد نکند دلآرام خوب و مهربان برای این پست مهربان، دوستانه و قشنگ
خدا تیراژه و شما پروین خانم عزیز و همه دوستان نازنینم رو حفظ کنه که انقدر خوبید و دوستداشتنی.
منم همین حس تو رو دارم دلی جونم. با توجه به این که اعتقاد دارم تو هیچی محیط و زمان و مکانی نباید از هیچ آدمی بت ساخت اما برآیند وبلاگ نویسی برای من هم خجسته و فرخنده بوده. دوستان جدیدی پیدا کردم. مهم تر از همه اینکه تونستم با کسانی که باهام تفاوت سنی زیادی دارن ارتباط برقرار کنم کاری که قبل از این هیچ وقت نتونستم! و اما راجع به پ. ن بعدا حسابت رو می رسم. بیخودی هم خودت رو به کوچ علی چپ نزن
تولد تیراژه جون هم مبـــــــــــــــارک.
دقیقا نباید بت ساخت، اما گوش شیطون کر، چشم بخیل کور (اینو از خودم دراوردم!) روابط خوبی در این بلاگستان حکم فرماست و بنده نیز شاکر.


درباره پ.ن ماجرا رو متوجه نشدم. توضیح بده ببینم جریان چی بوده که مستحق حسابرسی میباشم!!
*************************************
اوه خدای من
یعنی من هلاک تهدیداتتم (چه کلمه سختیه! حق دارم هلاک باشم!!)
..حس دوستی و دوست داشتن زیباترین و شیرین ترین رکن زندگی ما آدمهاس ..
جایی که انرژی همدلی و همراهی جاری میشه.. قلبها به تپش می افته و لبخندها روی لب میشینه ....
.. دلی جان ..تو بی اغراق از اونهایی هستی که وجودت دل دوستانت رو قرص میکنه...مهربون و گرم و دوست داشتنی..
فدای شما بشم من
مگه میشه در کنار عزیزانی چون شما باشم و از مهربونی چیزی ندونم. وجودتون عشق و محبت میبخشه
سلام دل آرامم .
خدا رو شکر بخاطر وجود دوستای خوبت و همینطور بخاطر
قدر شناسی خودت .
تولد تیراژه عزیز مبارک . امیدوارم روزهای قشنگ و پر نوری در پیش رو داشته باشه.
اینجا آین دنیای مجازی هم مثه دنیای واقعی زشتی و زیباییهای خاص خودشو داره، کاره دنیا اینه که به آدم درس یاد بده حالا چه مجازیش چه واقعیش !
یاد این شعر افتادم دلی :
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد.
خوودت که باشی نازنینم ،همه دوست دارند کافیه فیلم بازی نکنیم و اندازه و احترام همدیگر رو نگه داریم.
سلاملیکم
دقیقا همینه، اینجا هم خوبی و ها بدی ها و زشتی ها و زیبایی های خودش رو داره.
شکر خدا که تا این لحظه خوبیهاش نصیب ما شده و امیدوارم از این به بعد هم همین باشه
سلام دل آرام خواهری من

ببین مگه بده تعداد کتگوری هات (با لهجه غلیظ خارجکی خوانده شود - تیکه به دل ارام) زیاد بشه
کلی کلاس داره
میگن عجب بلاگر سرشناسیه که کلی بلاگر و وبلاگ خون، میخوننش که حالا محبور شده برای هردو کتگوری های مجزا (ایندفعه هم غلیط بخونید) درست کنه
بشکنه این دست که نمک نداره
باید به محمد حسین بگم یدونه از همین پست ها که دیروز برای تیراژه نوشته برای توهم بنویسه
چه شـــــــــــــــود
سلام میلاد

خواستم توی وب جزیره به جای "خدا قوت" بگم "گود جاب" یکم بخندیم دور هم
افرین تو فقط قصد و نیت اصلی من رو در این باره متوجه شدی و لا غیر!!!
خدانکنه...
نذار بگم علیه خودت پست بنویسه ها، میدونی که میتونه
سلام دل آرام آرام دل ...


خوشحالم دل آرام ...خیلی ها ....خیلی ...
از اینکه شما را شناختم و مهمان قلم شما شدم ...
بایت مهربانی و محبتت یک دنیا ممنونم
خدا را هم شکر می کنم که اینجا روزهای خوبی داشتی بانو .
بودن شما چیزهای خوبی به من یاد داد.که هیچ وقت فراموش شدنی نیست .
روز و روزگارت ارام و دلت شاد و تنت سلامت دل آرام جان .
تولد تیراژه جان هم مبارک.
سلام فرشته مهربون
من هم خوشحالم عزیز دلم که شما رو اینجا میبینم
فدای تو
شاد باشی ایشالا همیشه
سلام:گل
ایشالا چرخ دووستی ها بچرخه و همیشه ی همیشه برقرار باشند:دی
ما ک توو این 6-7سال جز یک مورد خیری ندیدیم!:دی!اما آشنا شدن با این گروه جدید!(نمی دانم اسمش چیست!شاید گرووه جوگیریاتی!)تجربه ی شیرین و خووب و عالی-ئیست!
تولد تیراژه جان مبارک:گل
:گل برای شما!
سلام عزیز دلم
ایشالاااااااااا
7-6 سال... ماشالله... ای جانم، قطعا برای ما هم دوستی با تو شیرین و خوب و عالیئه و اینکه تو خودت الان جز همین گروه هستی عزیزم
خودت گلی تو
طرفای ما ، از شدت ذوق پرپر میشن... قدیما ردا و دستار نابود میکردن و سر به بیابان مینهادند توو اشعار و اینام هست الان متعادل
تر برخورد میکنیم
مثلا! :)
کامنتای دیگه رو با اجازت خوندم از مدل حرف زدنم خجالت کشیدم:(
به سلامت عقلم شک نکنید من با دوستام اینجورم فقط ، منظورم همین مدل حرف زدن و ایناست.. کودک درونم اکثرا کامنت مینویسه..
هرچه روش کار میکنم جواب نمیده، حالا جالب اینجاست که اگه کسی نشناستم برچسب مغرور بودن میزنه ! دیدم که میگم .. نمیدونن که............. .............
:*
برم انقد حرف زدم که تا حداقل پنج پست دیگه که سکوت کنم بازم کمه
تا بعد...
ای وای من

کودک درونت مانا عزیزم
اختیار داری، من که خوشحال میشم اینجا میبینمت
از صمیم قلب برایت دوستیهای مستدام و خوشیهای بسیار میخواهم ... پاینده باشی دل آرام عزیزم
ممنونم عزیزم
برای شما هم همینطور آرزو دارم
*در جواب خصوصیت: بله عزیزم
من عاشق کامنت های مامان سمیرای خوب برای تو هستم :*****
یعنی وقتی من که بهرحال غریبهام(حالا هر چقدر هم که دیده باشمات و عاشق خانمی و وقارت شده باشم) نوشتههایت را میخوانم و دلم اینجوری صعف میرود، فقط میتوانم تصور کنم سمیرای عزیزم چقدر خوشحال میشود و به خود میبالد.
خدا برای هم حفظتان کند که هردو بسیار عزیزید و مایهء مباهات نام آدمی :*
ای جانم :*

آخه من فدای شما بشم
اتفاقا برای ما که خیلی خودمونی و صمیمی هستید
خدا شما رو برامون حفظ کنه که انقدر با محبت و دوستداشتنی هستید.
انقدرکه خودت خوبی
خوبی از خودته مریم عزیزم
عزیزم خودت عزیز و دوست داشتنی هستی
تولد تیراژه نازنین هم مبارک
محبت داری رهای گلم
منم به تازگی با وبتون آشنا شدم
امیدوارم جدا از هرانچه که در وب میگذره هر آنچه که میتونین بر صفحه بیارین و هرآنچه که نمیتونین؛دلی سرشار از حس سبکبالی داشته باشین بااینکه شاید همیشه چیزی ناشناخته و فرای تصور و حتی شاید کوچک در وجودمان باشد که سستمان کند.
خیلی خوش آمدید
ممنونم برای دعای خوبتون
سلام بانوی دل آرام
بودنت حس خوبی داره. حسی به خوبی یک دوستی با طعم یک استکان چای داغ:)
بودنت مستدام مهربان
تولد تی تی عزیز هم مبارک
سلام عزیزم
بودن تو هم کلی نشاط داره
میگم دل آرام این میلاده وبلاگ نداره هیچی
زبونشم درازه آخه
خیلی پرروی میلاد خان
ای وای من چرا اخم کردی آخه
)
دوستی
صمیمیت
مهربونی
نه مریم عزیزم، میلاد شوخی میکنه. سر به سرمون میذار
وگرنه خیلی پسر گلیه
(میلاد چقدر میدی بیشتر تعریف کنم ازت؟
حالا وقتی تهدیداتم رو عملی کردم میفهمی که باهات شوخی ندارم (خشن می شووووووویم)
"فرزانه خشن میشود"
برنامه امشب سینماهای تهران و شهرستانها
حرف زیادی نیست...
فقط خواستم عرض کنم خیلی مخلصیم دوست جان !
مهربان عزیزم ارادت دارم عجیب غریب، اصلا یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی...
سلام دل آرام جان...
خوشحالم برات .
برای چند ساعت بعد :...
لحظه هات آروم و سرشار از نگاه مهربون خدا .
سلام عزیزم
محشر بود فرشته... من عاشق این خدام...
فدای تو
عالی است مازیار فلاحی ...
و عالی تر این انتخاب شما ...
دل ارام آرام دل ...
دوست داشتن های خدا و محبت بی اندازه اش در تک تک لحظه هایت جاری...
پشتت گرم به مهربانی بی منت و بی اندازه اش ...و لبخندش همیشه بر لبانت .
ممنونم عزیز دلم
برای تو هم...
این موسیقی نمیدونم چه سری درونشه ، نه اینکه ندونما میدونم، یعنی میخوام بگم آدمو خیلی آروم میکنه اگر به جا انتخاب بشه ، مثه همینی که تو انتخاب کردی ، محشره ، عالیه عالی ، عالی البته از دید من
موسیقی انگار غذای روحه
از دید من نیز...
میگم که هر چند ما در حال جنگ با هم هستیم ولی شما به این خداتون سفارش ما رو هم بکنید . ثواب داره والله بقرعان.
دشمنهامون سر جنگ باشن
اختیار داری
چه دعایی کنمت بهتر از این
که خدا پنجره باز اتاقت باشد...
چه دعایی بهتر از این میتونست برای من باشه در شب آرزوها...
سلام دل آرام جان ....
اسمم یادم رفت ...
سلام عزیزم
ممنونم فرشته مهربونم
چه آرامشی...
چه آهنگی...
چه خوبه که خوبی
این برای پست بعدی
و برای این پست هم یک دنیا تشکر از مهربانی ات رفیق.
چه خوبه که دوستی مثل تو دارم...
باعث افتخارم هست آشنایی با تو
"عرض ارادت نمودن به شما"ی خونمان پایین آمده بود؛ اومدیم عرض ارادت بنماییم و برایتان روزگاری خوش آرزو بنماییم و رفع زحمت کنیم..
سلام:)
سلامت باشی و شاد؛عمر شادیهات هم طولانی باد
تا بعد...
سلام
ممنونم عزیزم