ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یادداشتهای چرکنویسم را بالا و پایین میکنم. هر کدام را که باز میکنم، گویی دری به سرزمینی جدید باز میشود و نوایی در پس زمینه نواخته میشود. انگار چند نفر چیزهایی نوشته اند و اینجا ذخیره کرده اند. اصلا از این پست تا پست بعدی و حتی قبلی تفاوت شب و روز که نه، ولی صبح تا نیم روز را دیگر میشود برایش قائل شد.
پست اول را میخوانم... یعنی چه؟ بیشتر قیافه ام شبیه علامت سوال میشود تا نویسنده متن مذکور( البته با پوزش از جامعه نویسندگان). نمیفهممش و میبندمش تا شاید روزی یادم بیاید منظورم چه بود!
پست دوم... اوه... عجب خشمی... به طعنه میگویم: خانم وایسا با هم بریم... نه نه این پست واقعا درخور این روزها نیست. مردم دارند برای عید آماده میشوند. زیر لب میخوانند" از خونه بیرون بیا هوا بهاری شده". حیف است حال و هوایشان با این پست خشمگین بهم بریزد. زیر لب میخوانم" عید اومد بهار اومد..." و میروم پست بعد.
پست سوم... چه عاشقانه... برای چه کسی اینطور پر سوز نوشته ام؟! نیست زیادی عشق را تجربه کرده ام، نیست زیادی عاشقانه داشته ام!!! خوشم نمیاد ازش از بیخ و بن و میفرستمش که برود و به زباله های غیر قابل بازیافت تاریخ بپیوندد.
حال و هوایم به هیچ کدامشان نخورد. یعنی مدام از من اصرار و از آنها انکار. البته دنیا اینجور نمی مونه ها. یعنی شما یک در صد تصور کنید من در مقابل این حال و احوال کوتاه بیام. یعنی شما فکر میکنید من همینجور مینشینم و دست روی دست می گذارم تا ایشون بر من غلبه کنه؟ آفرین، نمیگذارم دیگه. اصلا چه معنی داره که نتونم به حال و روزم تسلط پیدا کنم؟ اصلا چه معنی داره تو این خونه کسی حالش خوب نباشه؟ "اصلا چه معنی داره تو این خونه کسی با کسی قهر باشه؟" اها نه این که ربطی نداشت. ولی شما حرف بزنید. با هم حرف بزنید. با من حرف بزنید...
سلام دل آرام جان.
اولا که با این که حال و هوای خوبی نداشتی ولی عجب
پست خوبی نوشتی عزیزم
دوما صمیمانه آرزو می کنم بر این حال و احوالت هرچه
زودتر تسلط پیدا کنی...من مطمئنم که به زودی حال و
هوای جدید و بهاری را جایگزین می کنی چون تو
"دل آرامی"
سلام عزیزم
نظر لطفه توئه
ممنونم نرگس خوبم
چه خوبه که این وبلاگ بهت این امکان رو میده که ثبت کنی دغدغه هاتو و حتی روزمره هاتو ، تا توی همچین روزی بشینی و مرور کنی آنچه گذشت رو..
مث ورق زدن آلبوم عکسای قدیمی نیست حس آدم اون لحظه؟
بله ایییییییییینه تو میتونی بزن هرچی حس منفی رو که به ذهنت حمله میکنن رو ضربه فنی کن ما هم پشتتیم.والا :) بالاخره یکی باید به این امواج منفی بفهمونه که همه مث گل آفتابگردون نیستن که باهاشون مدارا کنن
یا محول الحول و الاحوال..حول حال دل آرام عزیز و دوستان و خونواده محترمش رو الی احسن الحال
خاصیت "ثبت کردن" به مرور کردنشه...
مرسی عزیزم برای دعای خوبت. شما هم که جز دوستان هستی و خودت شامل این دعا.
اصن ناراحت نباش.همه میخان سعی کنن حال و احوالشون اینجوری که هست نمونه.حالا الان میپرسی چه جوری؟ گیر نده دیگه،همینجوری،همینجور بد.هوم؟!
بعدشم که عاشقتم با این پستت:دی
دلی من خودم میم هی بات حرف میزنم ،میدونی که حرف هم کم نمیارم
هوم!
ولی خب درست میگی، خیلی ها دلشون میخواد احوالشون بهتر از اینی که هست بشه. کدوم؟ گیر نده.
منم عاشقتم با این کامنتت
آره عزیزم، بیا دور هم اصلا خوش میشه حالمون
حیف که اون رفیق جون جونیت میاد اینجا رد میشه و گرنه چهارتا متلک باره این پستت میکردم
متاسفانه شما دوتا خشونت طلبید، سر جنگم با من دارید، منو سر به نیست میکنید
حیف حیف، چقدر کیف میداد برای این پست متلک انداخت
آخه این پست به این وزینی قابلیت متلکهای تو رو داره؟!
نیست تو هم مظلوم و معصوم میشینی در کمال "سکوت" فقط نگاه میکنی!!!!!!!!!!!!
خوبه خودت داری ذره ای به حرکات ناشایستت اشاره میکنی
اصلا چه معنی داره یادمون بره صدای قدم های بهار رو..
یادمون بره جشن تولد طبیعت زیبارو...
یادمون بره لطافت و عطر گلهای دشت و دمن رو..
ظرافت و نرمی نسیم گلشن رو..
و عششششششق رو که هدیه قاصدکهای دلهاست....
.....
دقیقا
این روزها مرتب به خودم یادآوری میکنم :
ای باغ بزرگ نا امیدی کفر است، تو تجربه شکوفه دادن داری...
میلاد
با تی تی چیکار داری خو؟چیرا اذیتش میکنی خو؟من حمایتم از تی تی رو اعلام میکنم
آخه تی تی کجا خشونت طلبه. به این آرومییییییییییییییمظلومیییییییییییییییییییییییی اصنم فحش نمیدهکیه؟کیهههههههههههههههههههههههههه؟
بد نبود یه اسمی هم از من میبردیا
سلام دوستمن خوبی؟/
چند وقتیه خبری ازت نداشتم
تازه امروز فهمیدم وبلاگت از ریدرم حذف شده
همیشه شاد باشی دوستم
سلام من عزیز
ممنونم
خوشحالم که دوباره اینجا میبینمتون.
شما هم شاد باشید.
سلام
حرف بزنیم حرف بزنیم.
بهار می آید و با خودش حس های خوب و عاشقی و ... را می آورد .می دانم که در می یابیش.
سلام خانم امینی عزیزم
امیدوارم...
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام ؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها به کجا میکشیم خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیم
محمد علی بهمنی
این شعر ِ عزیز برای پست ِ شیرین ِ تو..دل آرام ِ نازنین ِ من..
سلیقه و انتخابت مثل همیشه بی نظیره
با تمام وجود خوبترین حادثه میدانمت...
در راستای هیچ کجای پست!عیدیه من یادت نره:دی
امیدوارم همیشه و همیشه سرحال و خوب و خندون باشی دل آرام مهربان:-*
:گل
از اونجا که تو همیشه زود به استقبال نوروز میروی، چشم عیدی شما هم یادمون نمیره.
به سبک خودت: یه سبد گل
سلام
گشتن میان چیزهایی که نوشتی و کلا خواندن نوشته های قدیمی این خصلت را دارد که آدم با خودش می گوید:یعنی من اینارو نوشتم؟؟؟
امیدوارم همیشه بنویسی،هر طور که دوست داری بنویسی و همینطور روان و زیبا بنویسی...حال و هوای هر روزمان طی شدنی است و ناماناست...
شاد باشی و سلامت
سلام
دقیقا درست میگید.
ممنونم طاهای عزیز
شما هم شاد و سلامت باشید.
اااااااااااااااااااااااااااااااااَ دوس دارم جیغ بکشم.نیگت کن چی گفتی:
ای باغ بزرگ نا امیدی کفر است، تو تجربه شکوفه دادن داری...
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااَ. دوس دارم بخلت کنم.
به خدا من اون تقویم دوستت دارم 92 رو برای خودم میخرم، امروز توی کتابفروشی دیدمش ولی نگرفتمش،گذاشتم وقتی سفارش کتابام رسید برم بگیرمش. اون از پست الهه این از حرف تو. اصن از اخرای اسفند بعیده که اینقدر خوب باشه. اصن از روزای اخر سال بعیده که اینقده بوی خوب بده. اصن بعیدهههههههههههههههههههههههههههههه
منو الان بغل کنی؟ باغ رو بغل کنی؟ درختهایی که شکوفه زده؟ خب شفاف سازی کن، چرا منو توی این موقعیت قرار میدی
خدارو شکر که انقدر این فعل بعید اتفاق افتاد و تو همچین خوشحال و جیغ کشان شدی. الهی کلا سال 92 همین مدلی باشی. اون دوستت دارم رو هم بخر بدون تعلل.
راستی... دوستت دارم.
عزیز دلم...حال آدما همیشه در حال تحویل و تحوله...خدا کنه حال همه به سمت و سوی بهتر شدن و بهتر بودن متحول شه....
الهی که یه عالمه تغییر و تحولات مثبت توی حال و روزت به وجود بیاد آروم دلم....بعدشم ما با تو حرف نزنیم با کی حرف بزنیم پس؟ بعدترش هم این دلی ای که من میشناسم روی هرچی بدحالیه کم میکنه....بله
به جزیرهٔ شیطون بلا هم باید بگم که :
دختررررر...اسفند کلاً ماه این بوهای خوبه دیگه....بوی بهار ازش به مشام میرسه...بوی جوونه های درختا...بوی عشق....اصلاً هر روز و ماه و سالی که آدم دلش خوش باشه، خوب و محشره...اون تقویم رو هم بخر...حتماً
اصلا انرژی گرفتما
اصلا انگیزه پیدا کردم برای یه تحول اساسی
ممنونم الهه قشنگ من
منم گفتم بهش بخر، حتما لطفا قطعا
منم حرف بزنم آیا؟ منظورت همینجاست دیگه؟:)
اسم خانم"نرگس 20" خیلی زیباست ..یه جورایی خاص ِ
من یاد دوران تحصیلم می افتم، اون موقع ها که معلما نمرات رو سر کلاس میخوندن نرگس 20، دل آرام 20 ، گل آفتابگردون، زنگ خورد بقیه رو بعدا میخونم:))
هه:))
نوبت به نمره خودم که رسید ، سپردم زنگو بزنن:)
نه حالا جدی اسمشون رو هربار دیدم یاد اعلام نمرات اون زمان می افتادم، گفتم بگم..
بله، چرا که نه؟
چه تعبیر جالبی.
همه دوستان نمرشون 20 هست
راستی !یعنی اون دعا شامل حال گل آفتابگردون هم میشد!!!!!؟
بهش فکر نکرده بودم:*
مرسی
برم دیگه ، بازم سر میزنم اگه در بندِ حیات باشم:*
معلومه که میشد. خودت ذکر کرده بودی "دوستان". شما هم که جز دوستان عزیز هستی.
ایشالا عمرت طولانی باشه عزیزم
با خودم فکر می کنم
حرف میزنم
تصمیم می گیرم
خودم را می اورم جلوی میز قاضی عقل٬ دل٬ منطق٬ دنیا٬ و... و... و...
عوض می شوم
تغییر می کنم
می ایم و می روم و گاهی سربه نیست می شوم...
اخرسر...
اخرسر...
باز هم همانم که باید...
باز هم همانم که حالا.
سلام دوست من
امیدوارم حسهایی که به نوعی اذیتتون میکنه به زودی ازتون دور بشه و جایش با تمام حسهای خوب دنیا پربشه.
کاش این حول حالنا تو مغز و قلبمون حسابی خونه تکونی کنه.
الهی آمین
شما که مهربانی
من همیشه سعی میکنم چیزی بنویسم که وقتی سال دیگه خوندمش تعحب نکنم و هنوز نظرم همین باشه. و دقیقا اگه چیزی باشه که تو چرکنویسام مونده هنوز دلیلش اینه که اینطوری نبوده!
جالب گفتی
عملا غیرممکن هست. چون هر لحظه در حال تغییریم. واقعا اعتباری نیست که حس و حالی که امروز داریم رو فردا هم داشته باشیم.
ممنون از لطف و محبتت دل ارامِِ عزیز و مهربون:*
بله همه دوستان نمرَشون بیسته، اتفاقا میخواستم اسم تمام دوستانی که کامنت دادن رو بیارم و یه بیست جلو اسمشون بذارم بعد دیدم اگه لفظ آقا و خانم رو بردارم از جلو اسمشون درست نیستش و اگه بذارم هم به دوران مدرسه نمیخوره:)
دیگه جسارت کردم و اسم خودت و نرگس خانم رو نوشتم:)
باعث افتخارِ واسه من آفتابگردون، که اسمم توی لیست دوستان وبلاگیت باشه..ممنون
ای جانم عزیزم...
لطف داری گل آفتابگردون مهربون
نه تو رو بخل میکنم
امروز رفتم کتابا معماریمو بگیرم یعنی کتابارو نیاورده بود کتاب نیم کیلو باش و برداشتم بعد هم دیدم یه تقویم دیگه اورده کتیبه عشق، برگه هاش خیلی خوشگل تر بود و خیلی خوب بود،اونو خریدم.
تازه تو وبم از کتاب نازم رونمایی کردم
ای جانم
به به، چقدر عالی
امیدوارم که این کتاب و تقویم جدیدت برات پیام آور اتفاقات خوب و نو باشه.