ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
میشه همزمان که داری به حرف مامانت درباره رنگ روسریت گوش میدی ، در دل نگران فردا باشی ...
میشه همون موقع که داری با دوستت شوخی میکنی و به اصطلاح توی سر و کله هم میزنید ، وسط قهقه ی خنده ها ، چند قطره اشکی بر روی گونه ات بیاید و اون به حساب خنده های از ته دلت بگذارد ...
میشه بخواهی شاد کنی و نباشی ...
میشه حرفها را پیش خودت نگهداری از ترس نگران شدن ِ این و آن ، اما به جان بخری نگرانی های عزیزانت را ...
میشه در دل به پیشنهاد برادرت که میگوید "بیایید به جای بستنی ِ بعد از غذا ، پنج دقیقه از ته دل بخندیم " پوزخند نزنی ، اما نخندی ...
میشه سپاس خدا بگویی و همزمان به رخ اش بکشی غیبتهایش را در بعضی لحظات زندگیت ...
میشه غر غر کنی ، تویی که آرامی ...
میشه پر از تضاد باشی ... بدانی چه میخواهی و ندانی ... سنگ صبور باشی و بی صبر ... میشه همین الان ، همین لحظه زیر گریه بزنی وقتی داری شادترین آهنگ ممکن را گوش میدی ... حتی میشه بخندی ، اونقدر بلند که چراغهای اتاق همسایه روبرویی روشن بشه ...
میشه عاشق نشده دلتنگ بود ... شاعر نشده شعر گفت ... آشفته بود و شیدا ؛ اما منظم ...
می شه خیلی کارا کرد!!!!!!!
آهنگو نمی توونم گووش بدم:(
چقدر بد ... دانلود هم نمیتونی انجام بدی ؟
تویی که دل أرامی... همه این کارای خوب رو می تونی بکنی...
هرکسی ولی نمی تونه
می شه امشب تا دیروقت نشست و یورویژن نگاه کرد.... نه؟
تو که مهربانی دیگه چرا اینو میگی ...
آره میشه ...
میشه...
سلامم عزیز حان
(آیکون یکی از خودت خراب تر)
خیلی هم میشه خیلی....
سلام از منه
ای جان ...
میشه دل آرام...میشه..یکم سخته..اما میشه.
دل ارام عزیز سلام
پستت رو خوندم چیزی از جنس می فهمم کل نظرم بود اهنگ رو گوش کردم اهنگی که قبل تر ها هم شنیده بودمش و مکثی رو واژه های پستت٬ چشم بستم اهنگ منو برد به دنیایی مبهم ٬ اخرین جمله پستت دستم رو می گرفت و من با همراهی پیانو انگار در تهران دهه ۳۰ قدم می زدم و با ویولونش دردهه ۷۰ یعنی همزیستی بین تضاد ٬دستم در دستان جمله اخرت بود ٬ شاید چیزی که در همه زندگیم باید بهش می پرداختم ولی سخته دوست خوبم شاعر نشده شعر گفت و عاشق نشده دلتنگ ولی پیانوی اهنگ می گفت دلتنگی و ویولونش می گفت شاعر ی و با چشمانی بسته در هارمونی اهنگ و پست اشفته و شیدا .....
پست قشنگی بود دروغ چرا جمله اخرت رو چندین چند بار مزه کردم....
ممنون دوست من
سلام جناب دکتر نازنین
کامنت شما رو دارم با آهنگ جواب میدم ...
چند خط آخر کامنتتون اشک به چشمهام آورد ... چه تصویر گر قابلی هستید .
سپاس برای پست زیباتون و ممنون برای تمام توصیفهای قشنگتون ...
سلام دل آرام جانم
این روزها آنقدر سخت و در عین حال حس کردنی مینویسی که..
قحطی واژه که نه...اما کلماتم بی ریتم میشوند..انگار که آهنگ نوشته ات را بر هم بزنن...
شاید دوباره آمدم و نوشتم که چرا..شاید هم مثل خیلی وقت ها که ..
اما سطر آخر پستت..قواعد رو به هم نزن دلی..گاهی واژه هایت سنگین تر از آن میشوند که برکه های کوچک طاقتشان بیاورند..
شاید هم این برکه ها هستند که باید دست از رخوت بشویند..
خصوصی داری عزیز دل
سلام عزیز دلم
سخت آره ، اما "حس" ... نمیدونم
کلامت خوش ریتمه همیشه ، بی اغراق ...
"قواعد رو به هم نزن " ... این حرف کسیه که دل آرام رو میشناسه ... میدونه درگیرم با قاعده و قانون ... که بی پروا نیستم...
خیلی قشنگ بود دوست عزیز...............خیلی
ممنونم از لطفتون
بله وقتی فکرت جمع اون مسئله ای که داره اتفاق میفته نباشه نتیجه اش شبیه اینایی میشه که خودت گفتی عزیزم
شاید هم جمع اون "مسائلی " که داره اتفاق میوفته ... و شاید هم زیادی حواسم بهشونه ... هه ! باز هم تناقض !
آشفته بود و شیدا؛ اما منظم ...
مگه میشه
فعلا که احوالات من اینه ...
خیلی شبیه حال منه
سنگ صبور باشی و بی صبر
بدانی چه میخواهی و ندانی.............
امیدوارم آرامش حکم فرما بشه ، به دور از هر تناقضی
میشه وسط قهقه ی خنده ها ، چند قطره اشکی بر روی گونه ات بیاید و اون به حساب خنده های از ته دلت بگذارد ...
میشه حرفها را پیش خودت نگهداری از ترس نگران شدن ِ این و آن ، اما به جان بخری نگرانی های عزیزانت را ...
میشه سپاس خدا بگویی و همزمان به رخ اش بکشی غیبتهایش را در بعضی لحظات زندگیت ...
میشه پر از تضاد باشی ... بدانی چه میخواهی و ندانی ... سنگ صبور باشی و بی صبر ... میشه همین الان ، همین لحظه زیر گریه بزنی.. میشه میشه
اولین بار بود که اینجا اومدم نوشته ات محشر بود.
خوش آمدید دوست عزیز
ممنونم
شاید بشه عاشق نشده دلتنگ بود ولی نمیشه دلتنگ نشده نوشت... میشه با صدای بلند خندید ولی تو دلت غوغایی باشه...میشه پر از خرفایی ناگفته باشی و ساکت بنشینی و نگاه کنی...
میشه yasna عزیز...
ناراحت نباش صدرا جان ، میگذره ...
هیچکدوم اینا نمیشه مگر اینکه زندگیشون کرده باشی
میشه اشفته باشی و نگران ولی به روی مبارکت هم نیاری که چی شده بعد ناهار با همسرت بری بیرون!
میشه دلت تنگ باشه و بغضت امان نده ولی خودتو نگه داری اونم از نوعی که همه فک کنن چقدر بی خیالی
بعد بیایی و این پستو بخونی و مث رود اشک بریزی بدون اینکه آب از آب تکان بخوره
میشه با خدات یه عالمه حرف داشته باشی و ندونی که کدومو بگی انگار که هیچ حرفی برا گفتن نداری و فقط سکوت کنی و اشک بریزی که خودش میدونه توی این سکوت چقدر حرفه
و اما این آهنگ....
چه انتخاب به جایی
منو برد به کهکشون
توی یه عالم دیگه
دل آرامم همه اینایی رو که گفتی میشه بود ولی یه موقعهایی یه جایی دست دلمون رو میشه، اون موقع رو چیکار میشه کرد؟
و منی که پا به پات اشک میریزه ...
خیلی آهنگیو که انتخاب کردی دوس دارم...منم مدتهاس که حرفای نگفته دارم ..اشکای نریخته دارم و هی به همه بغضهای زندگی در سکوت نگاه میکنم!فقط به شکل کابوس و دندون قروچه های شبونه بروز میکنه! الان که متن زیبای شمارو خوندم یاد تضادهای روزمره گی افتادم !!!
امید که همه انسانها خالی از سستی و غصه باشن
اولینباره میام اینجا..اونم به فرموده دکتر بابک عزیز که با وبلاگهای خاصی مثه شما و تیراژه و جوگیریات و....مارو آشنا مکنه
موفق باشین
خوشحالم که اهنگ رو دوست دارید .
امان از این حرفهای نگفته و اشکهای نریخته ...
آمین
قدمتون روی چشم ، خوش آمدید . دکتر بابک خیلی لطف دارن
سلام بر دل آرامی که دلش آرام نیست
داشتی از کی حرف میزدی؟ اینها من بودم؟ اینها تو بودی؟؟ اینها وصف حال چند نفر دیگر بود اشک های حلقه زده ی چند نفر رو باعث شدی دل آرام ؟؟
این تضادهای توی اعماق وجودمون وقتی غصه ای میاره وقتی زجری میاره چه باید بکنیم؟؟
آهنگ... من همینجوری هم با نوای ویولون حالی به حالی میشم انگار که کسی داره آرشه رو روی تار و پود جانم
می کشه... و حالا این آهنگ که پر از دلتنگی بی عشق و شیدایی و آشفتگی است...
آیکون بغض...
سلام عزیزم
چقدر بد که باعث اشک شدم ... شرمنده ام
منم نمیدونم باید چه کنیم ...
شاد باشی الهی همیشه
ولی سخته این همه تضاد نظم داشته باشن .
رعنا جون ، منظورت "بین ِ این همه تضاد ، نظم داشتنه" ؟
اگه آره که باید بگم به این میگن تضاد دیگه
من که تضاد ها زندگیم رو پر کرده خسته ام ازشون کمی آرامشم آرزوست بی هیچ تضادی
ایشالا آرامش مهمون دلت بشه سارا جون
مصداقِ بارزِ نخورده مست!
دقیقا !
چرا نشه ؟
کی گفته نباید زد زیر گریه با شادترین آهنگ دنیا ؟ کی جلومون رو گرفته که غیبت های خدا رو به رخش نکشیم ؟ تو این دنیای پر از تضاد چرا از تضاد پر نشیم ؟
میفهمم عزیزم
دل آرام...دل آرام گیرد با ذکر خدا...
این همه از دوستامون اومدن نظر دادن ولی به نظر من میشه...ولی نذار بشه... داغون میشی...تجربشو دارم که میگم... فقط برو و با توسل و توکل به خدا از این حالت جدا شو.... شاید هم یه وقت تو رو بردن اسکار!
آپم
امیدوارم دیگه تجربه اش نکنین .
سلام
چقدر اینجا را که گفتی :
میشه عاشق نشده دلتنگ بود . شاعر نشده شعر گفت . آشفته بود و شیدا اما منظم
رو
دوست داشتم
قلمت رقصان بانو
سلام
ممنون عزیزم
payday loan interest rates <a href="http://cashadvances2017.com"> payday loan</a> <a href="http://cashadvances2017.com"> payday loans no credit check</a> http://cashadvances2017.com - online payday loan direct lender payday loans