ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آخی یادش به خیر ... منظورم از یادش به خیر همین چند سال پیشه ها ، مدیونین اگه فکر کنید سن من بالاست . چی ؟ توی پروفایل نوشته 26 ؟ خوب نوشته باشه ، حالا اونها دلشون میخواد به ملت اطلاعات غلط بدن تقصیر منه ؟! والا به خدا .
جونم واستون بگه که توی این دهه فجر ، ما انواع و اقسام جرم ها رو مرتکب شدیم . از تزئین کردن کلاس بگیر تا گروه سرود و نمایش و - به قول تیراژه - کوفت و زهرمار ! روزنامه دیواری درست میکردیم بیا و ببین تازه یه عکس امام (اون موقع ها این ورژن جدیدش هنوز رونمایی نشده بود !) میزدیم اون بالاش همه حظ کنن . یعنی دست و پا میشکستیم که جزء نفرات جلوی گروه سرود باشیم و حنجره پاره میکردیم که بگیم : "الله یاور ماست ، خمینی رهبر ماست " !!!
باید اعتراف کنم هنوز که هنوزه این دهه رو دوست دارم (خوب حالا فحش نده ، توضیح میدم واسه چی !) برای زنده شدن تمام خاطرات مدرسه ام ، برای تمام هیجانی که به خرج میدادیم تا تمام برنامه ها روی اصول پیش بره . اکثر سالها مسئول برنامه ها من بودم و جدول اجرای برنامه ها رو هم من تنظیم و هماهنگ میکردم . یادش به خیر واقعا ... یاد روزهایی که نمیدونستم انزجار چیه و باور میکردم وقتی میگفت " دیو چو بیرون رود فرشته درآید " ...
روزهایی که با التماس به بابا میگفتم با خط قشنگش روی اون مقوا (این مقوا با اون مقوا فرق داره !) های رنگی بنویسه "انقلاب ما انفجار نور بود" تا برای تزئین به دیوار کلاس بزنیمش ، بابا میگفت حقیقتا هم انفجار بود ؛ نمیفهمیدم یعنی چی ...
امسال اولین سالیه که اون نوستالژی ها رو نمیتونم مرور کنم ...
*با تشکر از تیراژه و کیانا ی عزیزم که در تغییر و تحول اینجا خیلی کمکم کردند .
الان دوس دارم 1 باشم
و اینکه دوران مدرسه منم به همین منوال گذاشت
فقط میشه گفت هِییییییییییی
آخی
پس شما هم آره !
هیییییییییییییییییی روزگارر
میخاستم بترکونم اما یه گندی زدم که فعلن دپم
اون که کار همیشته !
حالا چه گندی زدی ؟
نگران نباش دلی جان ما داریم به اندازه کافی به جای تو هم یادآوری میکنیم
ای جانم
دستت درد نکنه
میگم حالا زیاد هم یاد آوری نکن ، اعصاب و روان نمیمونه واست
سلام...
مگر به جز همین دهه، خوشی دیگه ای تو مدرسه هامون بود که بشه دسته جمعی و گروهی با یه هدف مشترک و انگیزه ی مشترک از ته دل یه کاری کنیم...
مدرسه هارو می بینم دلم می گیره...
بیشترشون شبیه زندونن.
سلام
نه والا ، راست میگی
مثلا هیچوقت برای آغاز سال جدید توی مدارسمون دست به دست هم ندادیم ، هیچوقت ... همیشه منع شدیم
چه چیزایی تو مغزمون فرو میکردن
داداش دبستانیمو که میبینم با چه شوق وذوقی این کارا رو میکنه دلم میگیره...
برای کودکی که با افکار دروغین گذشت...
عجب !
به قول بهروز ، تنها زمانیه که دست به دست هم میدادیم .
کارمون قشنگ بود (شاد بودن ، همکاری کردن ) ولی هدفمون متاسفانه ارزشش رو نداشت و اینو الان میفهمیم.
هر روز یه کلاس برنامه داشت همه سعی میکردن برنامه هاشون بهترین باشه یه سری سرود که با چه ذوق شوقی میخوندیمشون
او شرشره ها بادکنک ها
یادش بخیر
آفرین ، آره
من با جون و دل اون روزها شاد بودم و شوق داشتم. شاید چون موقعیت دیگه ای برای اونهمه شادی دسته جمعی نداشتیم .
میبینم که یکی از یکی انقلابی تر هستیم:دی
میبینی عاطفه تورو خدا
اونوقت الان همه میگیم ال و بل
دهه فجر رو دوست داشتم چون اون 10 روز مدرسه ما هر روز جشن داشت و یک ساعت از کلاس هامون زده می شد و ما خوشحالی نمی دونستیم چه کار کنیم
می رفتیم وسایل می خریدیم با پول خودمون کلاسمون رو تزئین می کردیم بابام که می دید می گفت بابا نکن این کارارو...
آفرین ، درست میگی
یعنی خدا میدونه چقدر ذوق میکردم وقتی برای دهه فجر کلاسمون رو تزئین میکردیم . ای بابا ... چی بگم ...
دانشکده ما هنو شرشره میبنده
سال پیش داشتیم مسخره میکردیم اینارو خدماتیمون میخاس بزنه مارو از بس جیغ جیغ کردیم اما ما جیم شدیم
وای چه دانشکده پایبند به آرمانهای امام راحلی دارین شما !!
راستی این شرشره چیه ؟! یه جور سرسره است ؟!
سلاممم عزیز جان
برا ما دهه پنجاه یی ها هم کلی نوستالژیکه...
در ضمن به قول دلارام جون ملت عزیز مدیونین فکر کنین ما حالا سن
نوح داریم ها...
فقط فکر کنم الانا می فهمیم چقدر ..دیو ها و فرشته ها تعریفشون عوض شده ما روحمون هم خبر نداشته..
سلاااااااام
نههههههه اینجا همه میدونن ماها کم سن و سالیم
واقعا ... جوون بودیم و جاهل خواهر جان
جانم؟ چی شده الان ؟
اه دوران مزخرف دهه ی فجر... دانشگاه رفتن همین قسمتش قشنگه که دیگه دوران مسخره ی دهه ی فجر با برنامه و نمیدونم جشن های الکیش دیگه برگزار نمیشه...
والا کیانا که توی دانشکدشون از این برنامه ها دارن کماکان
خواهر واقعا نمیدونی شِرشِره چیه؟ احتمالا نخوندی:شُرشُره که؟ شَرشَره چطور؟
اخه خب هر3تاش ،3تا معنی متفاوت داره ،میخام بدونم کدومشو باید برات توضیح بدم:دی
اونی که کیانا گفتی اولیه به کسر ش.این شرشره یه وسیله ی تزئینیه فوق العاده باکلاسه از جنس کاغذ و در طرحهای متفاوتِ گل و بلبل و سمبل و کفترو غیره و بارنگ های متفاوت،که افراد در مراسم شادی از ان استفاده میکنند
توصیه:دقت بفرمایید از استفاده ی اینگونه وسایل در مراسل ترحیم، ختم، 3وم،7ام،15ام،40 1م و سال و کلیه ی مراسم عزاداری به جد خودداری کنید
با تشکر
نه والا !
خوب اونوقت این یه چیزی تو مایه های کاغذ کشی خودمون ؟
با تشکر از توصیه ارزشمندتون
قربون دستت خاهر جان چه توضیح مفصلی دادی

خداییش نمیدونی چیه دلی؟؟؟؟
یعنی الان خاستی بگی سنت به این چیزا قد نمیده هان؟؟؟
باز میخای من بیام افشاگری کنم؟؟؟
بیااام
نه بیااااااااااااااااااااااااااااام
به کسی نگو ، الان هم هنوز نفهمیدم چیه !
من کم سن و سالم ، خودت میدونی
نه بیاااااااا ، بیا ببینم چی میخوای بگی
قااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالب نو مبارررررررررررررررررررررررررررررررک
مرررررررررررررررررسی
اینجا اومدم فکر کردم اشتباهی یه وب دیگه رو باز کردم
قشنگه
مبارک باشه قالب جدید
نه عزیزم درست اومدی
ممنونم صالی جون
یادش بخیر درسته انتقلاب خوبی نبوده اما خاطرات مدرسه همش شیرینهمخصوصا زمان دهه فجر
و همه شبیه به هم
اول اینکه قالب نو مبارک!... خب حق المشاوره ی ما را هر چه زودتر تحویل دهید!
دوم اینکه فکر کنم با این پست های تو و کیانا و بقیه کم کم همه ی بلاگستانی ها فکر میکنن من یه پیرزن غر غرو و جیغ جیغو هستم که از هر 5تا کلامش 4تاش فحش و دری وریه..حالا کاری ندارم به پستهای کاملا مودبانه ی خودم!!
سوم اینکه در مورد دهه ی فجرررررررررررر لایک به کامنت شازده کوچولو!
مرسی عزیزم ، به روی چشم ، شما امر بفرمایید .
)
دوم اینکه اشتباه فکر میکنند اگه همچین فکری توی سرشون بیاد .همه تو رو با همون قلم ادبیت میشناسن و اگر هم چیزی میگی و ما اشاره میکنیم همه جنبه شوخی داره .
و لایک به جوابش (اینو یادت رفت بگی
قالب نو مبارک
چه خوگشله
منم دهه فجر و دوست دارم همینطوری بی خودی ( البته روز آخرش تفلدمه ) شاید مال اینه
مرسی عزیز دلم
پس همچین بیخودی هم نیست
تولدت مبارک پیشاپپیش
یه روز سر کلاس، دبیر هنرم پای تخته نوشت دهه ی فجر
من خنگم اومدم خودشیرینی کنم گفتم آقا بنویسید دهه ی زجر
جات خالی تا آخر ساعت داشت از خاطرات اون زمان می گفت و ما رو نصیحت می کرد که نباید اینطوری بگین
الهی عزیزم ...
ولی الان راحت باش من خودم حمایتت میکنم
وووووووووووووووووووووووووووی مگه من چیکار کردم،خجلم نکن دختر




یه دلی جووون جووونم که بیشتر نداریمممممم
تازشمممممممممممممممم خداییش شوووما شرشره نداشتین؟؟
الانم هستااااا
من که گفتم سنت قد نمیده واس این بود که سن وسال شووما بیشتر ازاین حرفاش مادرررررر جان
چون هنوزم از اینا هس.البته الان یکم باکلاس شده وپلاستیکی تشریف دارن این شرشره هاااا
اینم از افشاگریه من
شووووما کلن سنت میخوره همون دهه 30-40 اینا باشی ،نــــــــــــــــــــــــه؟؟؟
قربونت بشم عزیزم
خوب شاید دیده باشمش و فقط نمیدونم اسمش چیه .
مادر جان پای سن من رو نکش وسط
اواسط دهه 60 برو خیرش رو ببینی
دل آرام آدرسم عوض شد...
آدرس جدید گذاشتم برات...
مرسی عزیز دلم
خونه جدید مبارک باشه
سلام
نمیدونم بگم یادش بخیر که خیری ازش ندیدیم.
ولی حداقل یه خاطره شده برامون که الان بشینیم و واسه بچه هامون تعریف کنیم .
اما یادمه همیشه بهمن که میشد سکوت پدرم زجر اور وآه مادرم عمیق تر میشد.
سلاااااام
میفهمم ، من هم منظورم از "خیر" خاطرات قشنگ دوران مدرسه بود ، واگر نه این ماه و اون مصیبت و ...
منم 2 سال ازت بزرگترم
این پست چه گویا
دلیل سردی و فاصله دل آرام با مسافر را نشانم داد
همان که حدس می زدم
دل آرام
پر از اعتراض و فریاد
به مسافر و هم لباسی هایش هست
دعاگو و ارادتمند می مانم
همین!
به هم لباسی هایتان بله... پر از اعتراضم... پر از فریادم... پر از خشمم... اما به شما اعتراضی ندارم. برادر را که جای برادر نمیکشند...
بزرگوارید