دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

رها کنیم این حرفها رو... به ما چه

اینکه اون آقا مسنه شلوارش رو تا زیر سینه اش کشیده بالا به من چه. اینکه خانم سین با اینهمه پول خونه اش دو در دو هست به من چه. اینکه آقای ح ماشینش همیشه خرابه و نمیکنه یه ماشین نو بخره به من چه. اینکه فلانی از مکه اومده اون یکی نرفته یه سر بهش بزنه به من چه. اینکه این دو تا خواهر چی میگن که هر وقت میبینیمشون دارن هرهر و کرکر میکنن به من چه. اینکه خانم م برای دخترش کفش یه سایز بزرگتر خریده به من چه. اینکه خانم ر همیشه لباس تکراری میپوشه به من چه. اینکه آقای و خسیسه و حساب ریال به ریال پولش رو داره به من چه. اینکه چرا خانواده عروس عروسی رو یه ماه انداختن عقب به من چه. اینکه...

واقعا هیچکدوم از اتفاقات بالا توی زندگی من تاثیری نداره. پس چرا انقدر توی روزانه هامون پر رنگ شدن...

نظرات 10 + ارسال نظر
الهام (سکوت) چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 12:20 http://www.hesemaktoob.blog.ir

واقعا اگه بخوای حساب کنی خیلی چیزها به ما ربطی نداره ولی ناخود آگاه گاهی خیلی ذهنمون رو درگیر میکنه.
خوبه که گاهی خودمون رو تمرین بدیم به ، به من جه گفتن

+ آره دل‌آرام جون من همون سکوت بلاگفا هستم

به به خیلی خوش برگشتی خانمممممم

مریمی چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 12:21

سلام
منم همیشه برام سئوال پیش میاد که مثلا اگه از این چیزایی که بالا گفتی سر در آوردیم چ نفعی برامون خواهد داشت
چی بهمون میرسه فضولی یا مؤدبانه ترش کنجکاوی توی کار مردم؟؟؟
من وقتی ناخواسته و یا گاهی خواسته!!!! کنجکاو کار مردم شدم فقط و فقط آرامشم سلب شده و بس اما وقتایی که سکوت کردم و بیخیال در برابرشون رد شدم برام آرامش و امنیت آورده

سلام عزیزم
با نظرت موافقم. آرامشمون به دست خودمون برای چیزهایی که حقیقتا نفعی به حالمون نداره از بین میره...

رها - مشق سکوت چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 14:31 http://mashghesokoot.blog.ir

واقعا کاش این رو یاد بگیریم، و به جای وقت و انرژی صرف این کارا کردن، فکر و دلمون رو به زندگی خودمون بدیم

به شدت موافقم و امیدوارم موفق باشیم

طـ ـودی چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 17:25

یعنی یکی از درگیری های من اینه که به اطرافیانم بفهمونم اینا به ما ربطی نداره
و البته که متاسفانه نمیفهمن و آخرش باز منو مقصر میکنن که نمیای باهامون بشینی حرف بزنی و ...!

آفرین طودی
من نمیگم آدم بی عیب و ایرادیم. نه ابدا... اما جدا این چیزها داره آزارم میده. نمیگم هیچوقت درباره کسی اینطوری نگفتم اتفاقا چرا خیلی اوقات این مدل حرفها رو زدم... مخاطب اصلی این متن هم خودمم...
جالبه بدونی دیروز که سوار اتوبوس بودم یه خانم مسن و چاقی با سختی سوار اتوبوس شد. یهو پیش خودم گفتم این با این سن و وزنش چرا سوار اتوبوس میشه؟ چه اصراریه؟ بد یهو ناخنم رو محکم توی دستم فشار دادم که به تو چه آخه!!!!!! شاید شرایط مالیش خوب نیست، شاید اتوبوس دقیقا جلوی مقصدی که میخواد بره می ایسته، شاید میترسه گم بشه و هزار شاید دیگه. من که خبر ندارم از شرایط ایشون...

طاها چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 20:07 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام

واقعا به من چه آخه؟!
دست مریزاد.خیلی خوب بود

سلام
قربانِ شما
ارادت

مسافر چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 22:37

مَـن .. چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 23:13 http://http://neighbor-g0d.blogfa.com/

واقعناااااا

تیراژه پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 00:03

:)

آره غم انگیزه... :)

بهار همیشگی پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 16:49

کاش میشد این پست رو بزرگ کرد و به جای بیلبورد تبلیغاتی تو شهر استفاده کرد شاید بعضیا به خودشون بیان
عالی بود دل آرام جان♥

ممنونم بهار جانم

فرناز جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 21:23 http://ladyfarnaz.mihanblog.com

گل گفتی والا
اما بعضی چیزا انگار تو کله یه سریا نمیره. آدم ترجیح میده به جای اینکه هی تحلیل بره تا اینا رو تو کلشون فرو کنه آدمای دور و برشو عوض کنه. حداقل کمتر اذیت میشه اینطوری

اینم فکر خوبیه اما مشکل اینجاست که متاسفانه بعضی ها رو نمیشه از دور و برت حذف کنی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد