دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

من میگم اینجا جن داره هیچکس باورش نمیشه...

داشتم برای خودم توی اتاقم وب گردی  میکردم که یهو حس کردم صدای آب میاد. اونم شرشر! از اونجایی که طبقه بالایی در حال تعمیر خونه اش هست، گفتم لابد لوله ای چیزی ترکیده و شاید هم صلاح دونستن طبقه خودشون و ما رو یکی کنن و موانع رو از بیخ و بن برداشتن!! این بود که از جام پریدم و رفتم سمت سرویس ها. صدا از حموم میومد. خودم رو برای هر چیزی که ممکن بود ببینم آماده کرده بودم. در رو با سرعت باز کردم و دیدم سیفون توالت فرنگی خیلی خود جوش کشیده شده و در حال پر شدن مجدده... من؟ عملا خشکم زده بود. یه نگاه به اطراف کردم (احتمالا انتظار داشتم بتونم توی حموم کسی رو پیدا کنم!!) بعد سرم رو آوردم بیرون و یه نگاهی به اطراف کردم که شاید مامان اینا برگشتن و... دیدم نخیر خبری نیست. بعد گفتم لابد سیفون خراب شده و اساسا پر نمیشه و اینه که آب در حال پر و خالی شدنه (یعنی تو رو خدا مهندسی رو دارین؟!). خلاصه چند لحظه بعد که کامل پر شد، صدا هم قطع شد و بنده بدون هیچ نتیجه ای به اتاقم برگشتم...

نظرات 14 + ارسال نظر
فائزه پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 14:33 http://sunflowers.blogsky.com/

منم اول همین شکلی بودم بعد با موضوع کنار اومدم :))))))

مژگان پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 14:38 http://roozhayam9.blogsky.com

ای بابا!!

:(

محمد پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 14:50

شما دخترا از این فکرا زیاد میکنید، شایدم اسکیزوفرنی پارنوید گرفتی
متاسفم

از دست شما!

طـ ـودی پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 15:01

چه خونه خفنی داریــــد

موافقم ؛)

رها - مشق سکوت پنج‌شنبه 1 مرداد 1394 ساعت 16:19 http://mashghesokoot.blog.ir

چه جنای مرتب و بهداشتی ایم هستن

من همیشه شب که میخوام بخوابم، دکمه محافظ برق تلویزیون و لوازم صوتی رو میزنم که برقشم قطع بشه، بعد میخوابم
اون موقع خونمون دوبلکس بود و اتاق خوابا طبقه بالا بود و تلویزیون پایین، تو خونه تنها بودم و بالا خواب بودم که اوایل صبح با صدای خیلی بلند تلویزیون بیدار شدم و بدو بدو با کلی ترس و لرز و وحشت خودمو رسوندم پایین و دیدم تلویزیون روشن شده!!!
هنوز که هنوزه یادم میاد میترسم و هیچ توجیهی براش پیدا نمیکنم.
کلا خونه ی خیلی ترسناکی بود اون خونه، همش اتفاقای عجیب و غریب می افتاد توش. هرکی می اومد فراری میشد

یا خدا ااااا اااا
برای شما از یه جن گذشته بوده. کلا با ایل و تبارشون اومده بودن :))))

عارفه جمعه 2 مرداد 1394 ساعت 04:18

اوااا دل ارام چه انتظاری داری خو اون جنم گناه داره نباید قضا حاجت کنه؟
ولی جن های شما خارجی ان ها مال ما ایرانی می روند

با نمک بود عارفه :)))))))

امیرحسین... جمعه 2 مرداد 1394 ساعت 09:53

مطمئن باش جن بوده...من حرفت را باور می کنم. بعد شب ها که میخوابی همه چیز اوکیه؟ مشکلی نیست؟ راحت میخوابی؟ نمی ترسی؟ خخخ

ای بدجنسسسسس :)))

نیمه جدی جمعه 2 مرداد 1394 ساعت 21:22 http://nimejedi.blogsky.com

منم تا اونجایی که شنیدم خونه های بالا شهر تهران جن داره . برای همینم کلن همیشه تو جنوبی ترین نقطش مشغول خوردن ماست و مکیدن سماق در دسترس بوده ام آیکون یه کامنتگذار کامنت بی ربط گذار و در عین حال حسود در لفافه

فاطمه تو دیگه چرا ااا :))))
الهی من به فدای شما و منطقه سکونتتون. شما از ابتدای خلقت میل به فروتنی در وجودت موووووووج میزد. بلهههههههه

مزاحم تلفنی شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 16:41

همون حدس جن درسته!!!!!!!!!!!
آیکون ارعاب و ترس و وحشت

ای بدجنسا

نینا یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 12:03


یو هاهاها

نینااااااااا

تیراژه یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 16:32

خب این پست بیانگر اینه که حتی جن ها هم دوستت دارن !


از دست این نینا !!

دید مثبتت رو دوست داشتم

طاها یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 21:32 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام

جن داشتن یه چیزه استفاده کردنشون از توالت فرنگی یه چیزه دیگه است!!!

سلام
چه شعوری دارن واقعاااا

سمیرا دوشنبه 5 مرداد 1394 ساعت 08:05

جالبه منم هرچی میگم اینا باور نمیکنن؟!

ولی من باور میکنم

میرزاده خاتون دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 16:08 http://khatoonnn.blogfa.com

بعدش چی کار کردی؟ اگه من جات بودم از خونه بیرون می‌رفتم از بس که من شجاعم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد