دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

امروز

امروز رفتم... صبح سر ساعت 9 از خونه زدم بیرون. راستش نمیدونستم چه زمانی باید برم، فکر کردم 9 برای بیرون رفتن مناسبه. طبق محاسباتم باید 10 میرسیدم اونجا... ولی زودتر رسیدم! و سورپرایز شدم! گفته بودم که یکیمون باید سورپرایز میشد... فقط اعلام کردم که سلام من رو بهشون برسونید... رفتم به یه کتابفروشی در همون حوالی و خودم رو مهمون کردم به "میم و آن دیگران" و "جای خالی سلوچ" از محمود دولت آبادی عزیزم.

حقیقتش وقتی دیدم موفق به دیدار نشدم، ناراحت شدم... با خودم گفتم این همه راه اومدم و بی نتیجه... اما یکم فکر کردم و دیدم همه چیز 50-50 بود. پس سرخوش از داشتن کتابهای جدید سوار مترو شدم تا برم سرکار.

توی مسیر بودم و در حال خواندن "میم و آن دیگران" که تلفنم زنگ خورد... چه خوشحال شدم وقتی دیدم دوست عزیز خودش به من زنگ زد و از حضور من اطلاع پیدا کرده بود. هرچند که انقدر اطرافم شلوغ بود درست متوجه نشدم چی میگم و چی میشنوم. روز خوبی بود... بدون دیدار... بدون قرار... اما آرام...


نظرات 1 + ارسال نظر
خورشید سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 00:10

بعضی وقتا همه چی اونطوری که می خوای نمیشه..

اما خوب میشه..

حال آدم خوب میشه..

نمی دونم چرا..

کتابای نو .. خوش به حالت..

آره خوب بود شکر خدا
کتابها رو بگوووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد