دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

کسی تاریخ را دستکاری کرده

وقتی بیای میبینی همه جا آب و جارو شده. بوی نم خاک همه حیاط رو پر کرده. لابد یه تخت با یه گلیم تر و تمیز هم اون گوشه است و یه سماور با چند تا استکان کنارش که وقتی رسیدی همون جا لبریز و لب دوز بدم دستت که نوش جان کنی، البته با یه تکه کیک شکلاتی... آره حتما اگه یه روزی برسم به سنی که بشه مادربزرگ صدام زد، بهترین و قطعی ترین تصویر ازم همینه...

 هیچوقت اهل "همه دارن منم داشته باشم" نبودم. هیچوقت دنبال این نبودم که "عقب نمونم"، اتفاقا خیلی هم استقبال میکنم اگه خیلی ها دارن یه مسیری رو میرن، چند قدم عقب تر ازشون باشم...

اگه یه برادر به روز نداشتم که مجبورم کنه به داشتن لپ تاپ، مطمئنم تا همین حالا هم داشتم با یه کامپیوتر درب داغون پنتیوم نمیدونم چند فکستنی وب گردی میکردم.

سال 87 اینطورها بود بهم گفت فیس بوک... گفتم ولم کن تو رو خدا... عاقبت به زور یک سال بعدش یه اکانت درست کردم اما تا دو سال اگه شما سرزدی بهش منم سر زدم... وقتی سرزدم که همه عالم و آدم از جیک و پوک و همه سوراخ و سنبه هاش خبر داشتن و منی که سالها بود ساکن بی رفت و آمدش بودم تازه مات و مبهوت نگاه میکردم و از این و اون میپرسیدم باید فلان چیز رو چکار کرد که فلان طور بشه؟!

  برای خریدن گوشی موبایل هم خیلی مقاومت میکنم. واقعا مقاومت... یه جور مرضه شاید! دلم نمیخواد درگیر باشم، اینیستا و وایبر و تانگو و ...و ... و... میدونم یه روزی عاقبت مجبور میشم به خرید یه گوشی جدید، روزی که همه عالم و آدم تمام نرم افزارهای ارتباطی رو از زیر پا در آوردن و من تازه وارد قراره گیچ و گنگ نگاهشون کنم. اون روز حتما حسی شبیه انسانی غار نشین در میان شهری شلوغ رو خواهم داشت...