ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
حالا هم اون اتفاق نمیوفته... یعنی حداقل فعلا... و امشب درک کردم که چرا... چراش هم دردناک بود، نه که به خیالتون خوش خوشان و بشکن و بالا اندازان کشف شده باشه... نه...
این وسط فهمیدم اینکه میگن بیاین دردها رو با هم تقسیم کنیم، کار خوبی نیست. من یه ایده بهتر پیدا کردم. میشه اسمش رو گذاشت جشن شکرگزاری مثلا... و مدلش هم اینطوری باشه که... چه خوب که بقیه درد تو رو ندارن. چه خوب که نمیفهمن حست چیه. چه خوب که تجربه اش نمیکنن. چه خوب که وقتی تو حالت خوب نیست، اونها میتونن خوب باشن. چه خوب که جنس اتفاقهاشون از جنس اتفاقهای تو نیست. چه خوب که غممون رو تکثیر نمیکنیم و یکیش رو دوتا نمیکنیم که همین یدونه هم زیادیه از سر این دنیا...
اما کار سختیه دلی خانم جونم. ولی میدونم که تو قدرتش رو داری. من خیلی وقتا یه همچین تشکرهایی از ارباب بزرگ دارم
تو که ماهی عزیزم :*
ما اینجوری شکرگزاری میکنیم
چقدر خوب که تو هستی دل آرام
چقدر خوب که تو رو سرحال ببینیم
ای جااااااااااااااانم نینای عزیزم :*
چقدر خوبه که این طوری نگاه میکنی به این اتفاقا
این خودش بزرگترین نعمت ِ
همیشه که نمیتونم اینطور ببینم رها جان، خیلی اوقات هم بدجور میزنم به سیم آخر...
ولی یه موقعایی این بار غم خیلی سنگینی میکنه و آدم دوست داره فریاد بزنه ولی فریاد بی صدا !
و من اینکار را بارها انجام دادم و سبک شدم و شکرش را هم بجا آوردم.
الهی که تو دلت هیچ غمی نماند و همه را به دست باد بسپری .
مرررررررررررررررسی مامانم
بالایی من بودم .
اره اینی که میگی خیلی خوبه به شرط اینکه اون لحظه ای این همه ناراحتی بتونی به این چیزا فکر کنی ...
ولی میدونی ادم بعضی وقتا نیاز داره درباره غمش حرف بزنه وگرنه غمباد میشه خو ... این ینی بده؟
قطعا من یکی که اون لحظه نمیتونم بهش فکر کنم. بعدا که آروم شدم مثلا میشینم تازه فکر میکنم...
اصلا هم بد نیست، اتفاقا خیلی هم خوبه. من توی بعضی مورد های خاص منظورم بود واگرنه به صورت کلی آدمها به همدردی و غمخوار نیاز دارن...
موافقم دلارام خوبم. این که غم رو نباید به هر کسی گفت.
اما گاهی دلت از این میسوزه که عده ای که خوشی هاشون برای خودشونه و دردهاشون رو توی گوش تو یکسره نجوا میکنن و سبک میشن, وختی وسط حرفاشون میگی میفهمم, بدتر از این رو دیدم و چشیدم, قاطی میکنن میگن نهههه هرگز اینطور نبوده و این ها که من دیدم و چشیدم رو تو هرگز درک نمیکنی و...
ولی بازم مصمم تر میشی که دردها رو نباید به هر کس گفت.
و از طرفی شاکر که بقیه دچارش نیستن...
که این سعه ی صدر هم فقط از عهده ی آدمای اهل دلی چون تو برمیاد
خوب باشی همیشه الهی دوستم . و تقدیر نشدن ها رو به نیکی اش بگیری.
دلتنگ بودیم رفیق... و سلام
فدای تو
ممنونم خانممممم
کم پیدایی عزیزم، ایشالا هر جا هستی خوب باشی و خوشحال
چی میشد که غم و غصه توی دنیا نبود؟
واقعا چی میشد؟؟؟؟؟؟
یه وقتایی چنان می کنه..چنان گره ی کور رو باز می کنه..چنان هواتو داره.. که می خوای بگیریش بغلت و بگی مرسی خداجون..
+ پریشب یه خوابی دیدم.. سرتاسرش هی کسی تکرار می کرد.. ان الله عزیزا قدیرا..
چه خواب جالب و عجیبی...
خیر باشه ایشالا عزیزم
شکرگزاری حس خوبی به آدم میده
چند روز پیش صبح هوا بارونی بود همه یا دستشون چتر بود یا با اخم داشتن تندتند از زیر قطره های بارون فرار میکردن سمت یه سایه بونی چیزی
همکارم ولی با لبخند آروم قدم برمیداشت و هر قدم دانه ی شکری میکاشت :)
منم رو به آسمون لبخند زدم یعویی اقتادم تو یه چاله آب کفشم پر از آب شد یه خانمه از کنارم رد میشد غر زد من ولی خندیدم
دلت آروم دل آرام نازنین
خواب خورشید چه جالب بود.انشاله که خیره.
ای جان دلم به اون لبخند زیباااات
خدا خودش مراقب قلب مهربونت باشه
ممنونم خانمی
سلام
امیدوارم دلت شاد و بی غم باشد .
سلاااااااااااااام
ممنونم خانم امینی نازنینم
ان شاءالله خیره دل آرام جان
این روزها تو دفتر یادداشتم تمرین شکرانه نوشتن میکنم. حس خوبی بهم دست میده..
دلت شاد.
چقدر عااااالی، چه کار زیبایی میکنی
ممنونم عزیز دلم
دل آرام جان ایشالا همیشه اون اتفاق خوبه برات بیفته...
ایشالا عزیزم
ممنونم خانممم
اینجا واقعن یه نمونهی خوب از وبلاگنویسیه چون که خودتون مینویسن و خوب مینویسین و کپیکاری نمیکنین و از تحربههای ِخودتون مینویسن و همه پستها نکتهدارن و این هنرو دارین که دیگرانو شریک ِخستون کنین ووو
خلاصه اینکه لینک کردم اینجا رو
خیلی وقته سر میزنم بهتون
شاد و برقرار باشین.
ای واااااااااااای من، خب من الان اینجوریم که
شما خیلی لطف و محبت دارین
قدمتون روی چشم
سلامت باشید