دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم

http://s5.picofile.com/file/8133317250/tehran2.jpg


ترک، لر، کرد، شمالی، جنوبی، اصفهانی، شیرازی، مشهدی یا هرکجایی... تا بود ایران برایم اولویت داشت و نه قومیت... تمام ایران سرایم بود. لهجه و گویش چه اهمیتی داشت وقتی همچون پارچه ای چلتکه یکپارچه میشدیم "ایران"...

تهرانی ها میزبان شهرستانی ها شدند و شهری دیگر به میزبانی معروف شد. تهرانی ها همت کردند و شهرستانی ها را در خود جای دادند و شهری دیگر به غیرت معروف شد. تهرانی ها انواع قومیت ها را پذیرفتند و شهری دیگر به خونگرمی معروف شد.

به لرها توهین شد، قیام کردند. به بختیاری ها توهین شد، قیام کردند. به ترکها توهین شد، قیام کردند. به تهرانی ها سالهاست دارد توهین میشود ولی سکوت کردند... شهرمان را بی در و پیکر خواندند، دم نزدیم. از شلوغی و ترافیکش ناله کردند، هیچ نگفتیم. همشهری هایمان را بی عاطفه گفتند، دم نزدیم. ما تهرانی ها چه مهجور مانده ایم میان شهرهای ایران...

تهرانم، اینهمه نامهربانی را چطور تاب آورده ای این همه سال... تهران، تو برای من، پدر و مادرم و تمام فامیلم، تا همیشه بهترین و برترین شهر دنیایی...


ای شهر خوب تهران...

نظرات 22 + ارسال نظر
باغبان دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 00:06 http://laleabbasi.blogfa.com


چه خوب بود این نوشته...

خوبی از خودته باغبان لاله عباسی ها :*

باغبان دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 00:07 http://laleabbasi.blogfa.com

نوشته؟؟ درددل؟؟ یه حقیقت؟؟

باغبان دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 00:14 http://laleabbasi.blogfa.com

آهنگ رو نتونستم گوش کنم
توی حس و حال آهنگه ماهیم ماهی که دیگه حتی نمی خواد به عکس رخ مهتاب توی آب نزدیک بشه مبادا آب موج برداره و عکس...

طاها دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 01:20 http://dastanakeman.mihanblog.com

سلام

خب تو ایران خیلی از این مسائل هست،یادم میاد وقتی که دوران دانشجویی میخواستم خونه اجاره کنم همه می گفتن با تهرانیها هم خونه نشو...حالا هم خونه های سابقم،بهترین دوستانم هستن و هر سه تاشون هم تهرانی هستن...
خودمم چندسالیه تهرانم،گرچه هنوز با شلوغیش کنار نیومدم اما اینجا برای من جای خوبی بوده علیرغم تمام مشکلاتی که داشتم و دارم
از اون اقوام بالایی که گفتین من با دوتاشون ارتباط مستقیم دارم و کلی هم برامون جوک میساز و ما هم دم نمیزنیم،به هر حال همه جای فرهنگ یک کشور که زیبا نیست،هست؟

شاد باش دل آرام عزیز

سلام
خوشحالم که دوستانت خوب بودن و یه ذهنیت مثبت دادن.
واقعا این جوک ها، مسخره ترین رفتاریه که یه هموطن میتونه داشته باشه. همیشه برام سوال بوده که واقعا اگه جای "یه لره، یه ترکه، یه رشتیه، یه..." بگن "یه آدمه" زمین به آسمون میرسه؟؟
شما هم شاد و سلامت باشی همیشه

خورشید دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 01:53

من تهرانم رو دوست دارم.
اگه دور آزادی نچرخم نمیشه.
ریه هام عادت کردن به هواش..هر چند با دود باشه.
دور از شلوغیش نمی تونم دووم بیارم.اصلا دنیایی که خلوت و بی سروصدا باشه و کسی به کسی کار نداشته باشه که مزه نمیده..
من با مردم تهرانم کیف می کنم. با خنده هاشون..با غرغراشون..با بحثای مترو و اتوبوسی شون..با سر به سر گذاشتناشون..با روحیه دادناشون..
حتی دلتنگ میشم برای گاهی ترافیک و شلوغی و اخما و دعوا ها و بدجنسی هاشون..
تهرانیا آدمای خوبین. گرمن..صمیمین.. با هم صفا می کنن..
بد هم هست توشون. اصلا همه جا بد هست.

من عاشق لاله زار و بازار و فلافلاش و خیابون ولی عصر و پارک جمشیدیه و کله پزی ها و نونوایی ها و درکه و توچال و آزادی و میلادم.

دم همه تهرانیا گرررررررم

مردم تهران هم با تو کیف میکنن خورشید خانم
همه جا بد و خوب هست عزیزم، این چیزی نیست که مربوط به یه خطه خاصی باشه.
دم شما هم گررررررم با این کامنت مهربونت

بیوطن دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 08:45

تهران رو دوست ندارم
هیچی تو تهران عریان تر از واقعیت های تلخ نیست ... این تلخی تو همه شهرها هست ...تو تهران برهنه تر ... تهران چشمات جور دیگه ای میبینه این همه تلخی رو .. ....

تهران رو دوست ندارم اگرچه دوستان تهرانی ام بهترین ها بودن ...
تهران حکایت غصه های منه ...از بچه گی تا الان ....
شهر خودم رو همینجور .... شهر من گم شده ...
راستی بیوطن هم تو وطن خودش نمازش شکسته س ....

اینکه خاطره خوبی از تهران ندارید یه موضوع شخصیه اما همونطور که گفتم اگر این کامنت رو برای هر قومیت دیگه ای بذارید توهین تلقی میشه، اما ما باید با احترام سلیقه شما رو بپذیریم!...

سکوت دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 09:58 http://www.sokoot-.blogfa.com

من تهرانی نیستم شاید سالی یکی دوبار بیشتر تهران نمیام اما از اولین دفعه ای که اومدم تهران عاشقش شدم طوری که یه مدت به سرم زده بود که تنهایی بیام تهران زندگی کنم. من معتقدم مردم اصیل تهران آدمهای خیلی خوب و خوش قلبی هستن و برای همین خیلی دوسشون دارم.

این لطف توئه عزیزم
ما هم خیلی دوستت داریم

سمیرا دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 12:02

من خیلی دوس داشتم که هر کسی توی شهر خودش زندگی میکرد ، آخه میدونی هر کسی برای هر جا که باشه یکسری آداب و رسوم و فرهنگ و گویش خاص خودشه را داره ، و برای گشت و گذار به شهرهای دیگه سفر میکرد و با اونا آشنا میشد ، نه مثه الان که تهران یه شهر بی در و پیکر شده و همه نوع فرهنگی هم در تهران میبینی، ملغمه ای شده برای خودش !
متاسفانه بخاطر کمبود یکسری امکانات در شهرها ، یک عده مجبور به جابجایی شدند و یکسری هم به تبع آنها و یکسری هم بخاطر زرق و برق (داشته یا نداشته تهران) و ...
خلاصه که همه شهرها و آدماش دوس داشتنین ولی مثه خیلی چیزهای دیگه مون ، جای خیلی از چیزا عوض شده.
چقدر چیز چیز شد !

خب متاسفانه به خاطر یکسری مسائل مردم مجبور به مهاجرت میشن، نمیشه انتظار داشت هرکسی در موطن خودش باقی بمونه... اما امیدوارم روزی شرایط انقدر خوب و ایده آل باشه که هرکس در شهر و دیار و کشور خودش بمونه...

تیراژه دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 15:10 http://tirajehnote.blogfa.com/

دیالوگ دختر لر اینه:
تهرون تهرون که میگن جای قشنگیه اما مردماش بدن..
همیشه هم فکر کردم که آیا واقعا بدن؟ یعنی چی که بدن؟ مردم جاهای دیگه خوبن؟ چطوری هستن که خوبن؟
این کشمکش های بین قومیت ها که بماااند..
انگاری مردم ایران دوست دارن تفرقه رو..تیکه انداختن به هم رو..دستاویز کردن همدیگه رو...هر چی هست از مردم ایرانه...همینه که وضعمون اینه..مثل یه خونواده که مدام برای هم خط و نشون میکشن..فخر میفروشن بابت چیزای مسخره..مسخره میکنند بابت چیزای بی معنی..
از یه فرهنگ اشتباه درد میکشیم دلی و به هم دیگه میخندیم..

من شبهای تهران رو با هیچ جای دنیا عوض نمیکنم..

چه دیالوگ نامهربونی...
واقعا نمیشه خط کشید که کیا خوبن و کیا بدن. معیار ما نهایت میتونه ارتباطی باشه که با چند نفر از اون طایفه یا شهر برقرار کردیم و نه همه. و اینکه مطمئنا در هر محل و منطقه، و حتی یه خانواده، آدمهای خوب و بد وجود داره. آدمهایی که حاضرن برات جون بدن و در مقابل افرادی که در کسری از ثانیه قابلیت نابود کردنت رو دارن...

همیشه با پیش کشیده شدن این مبحث یه درخت رو تجسم میکنم که تبر گرفته دستش و داره به تنه خودش میکوبه...

من هم تهران رو با هیچ جای دیگه عوض نمیکنم ;)

آذرنوش دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 16:55 http://azar-noosh.blogsky.com

من تعصب خاصی رو هیچ شهری ندارم.. همونطور که اهواز و دوست ندارم تهران هم دوست ندارم...چندباری که اومدم اصلا حس خوبی نداشتم...تنها چیزیش که خوب بود شلوغیش بود ولی کلا تهران به جز امکاناتش برای پیشرفت به نظرم چیزه خاصی نداره...همونطورکه شهر خودم هم به جز بازار کار خوبش واقعا چیزه خاصی نداره!

آذرنوش جان تو کجا رو دوست داری عزیزم؟ بگو بفرستیمت همونجا. سانفرانسیسکو خوبه؟

نینا دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 17:05

تهران شب از تو دوراست وتهران همیشه نور است تهران و کوچه هایش یاد آور غرور است.
من که تهرانی نیستم و یک عدد طالقانیم
هر چی دوست دارید به این تهرانیا بگید از طرف من مجازید

ای نینااااااااااااااا
طالقانی ها همشون خوبنا تو یدونه بینشون اینجوری شدی

ﺑﺸﺮا سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 02:13 http://biparvaa.blogsky.com

اﺯ ﻳﻚ ﺯاﻭﻳﻪ ی ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻱ ...ﺧﻴﻠﻲ ﺑﺮاﻡ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻮﺩ... ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻲ ﺩﻝ ﺁﺭاﻡ ﺷﺎﻳﺪ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺗﻬﺮاﻥ اﺟﺤﺎﻑ ﺷﺪﻩ ﻭاﻗﻌﺎ.
ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ی ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ اﻳﺮاﻥ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ و ﺑﺮاﻱ ﻫﻤﻪ ی ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻗﻮﻣﻴﺘﻲ اﺣﺘﺮاﻡ ﻗﺎﻳﻠﻢ.
ﻣﺮﺳﻲ.

عزیزِ مهربون ِ من
فرشته کوچولوت چطوره؟

فرشته سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 16:13

سلام دل آرام ِ آرام دل ...

متاسفانه این مسئله ی قومیت و طایفه و توهین و مسخره کردن چیزی هست که همیشه من رو هم آزار داده . به قول دوستان این خوب و بد همه جاست .و نمیشه آن را تعمیم داد به یک قوم و طایفه و ...
اما...
یکبار به تیراژه جان هم گفتم ..تهران برای من گذشته از یکسری مشکلاتی که ممکن بود هر جای دیگر ایران هم بودم در آن شرایط ،برایم پیش می آمد ...شهر خاطره ها و دوستان خوب و نازنین من است ...خوبی ها و خوشی هایش به سختی هایش می چربد ...جایی که زیادی دلم برایش تنگ می شود ...به قول معروف آلوده اش شده ایم ...جایی که هر بار به آن سر میزنم اصلا در آن احساس غریبی نمیکنم ...
من هم امیدوارم روزی برسه که ملاک آدمها انسانیت باشه و اخلاق ...و همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کنند..

سلام عزیزم
واقعا همینطوره
عزیزم... کاش یه روز اینجا ببینمت
امیدواررررررررررم

نیمه جدی سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 18:49

راستش دلارام جان من خیلی نسیت به جایی دلبستگی و تعلق پیدا نمی کنم. نمیدونم احتمالن یه مشکلی دارم. اما کلن مهم حسای خوبیه که از جایی گرفتم. حالا میخواد هر جا باشه . بهترین و عجیب ترین و بی تکرارترین حسای زندگیمم توی تهران تجربه کردم و معتقدم با همه ی مشکلات زیست محیطی و شلوغیش بهترین جای ایران برای زندگیه. اما اگر انتخاب داشته باشم ترجیح میدم کلن توی ایران زندگی نکنم. گفتم که خیلی تعلق مکانی ندارم به هیچ جایی .
نمیدونم شاید دلیل همه ی این حرفا در مورد تهران اینه که تنها کلانشهر واقعی ایرانه. یعنی شهرهای بزرگ دیگه در مقایسه با تهران مثل یه ده میمونن . از هر لحاظ نه فقط وسعت و شلوغی .
ولی خب در مقایسه با همه ی شهرهای دیگه ی ایران ، تهران جدید به حساب میاد. یعنی وقتی شهرایی مثل قزوین و اصفهان و شیراز توی اوج بودن تهران یه دهی بوده که هیشکی نمی شناختتش . به نظرم این سرعت تبدیل شدنش به یه کلانشهر با این وسعت و جمعیت باعث این حرفا میشه.
در کل از قدیم گفتن هر که بامش بیش برفش بیشتر.

شاید همینطور باشه که تو میگی، اما در هر حال ما هم یک قوم محسوب میشیم اما هیشکی ما رو به حساب نمیاره...

آقای دنتیست سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 21:10

big like
یادمه آخرهفته هایی که برمیگشتم سمت تهران از عوارضی کرج که رد میشدم یه نفس عمیق میکشیدم!... سرب و دودش هم برای من دوست داشتنی بود! :)))

آخ گفتییییی

آذرنوش سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 22:22 http://azar-noosh.blogsky.com

شمال و دوست دارم لطفا منو بفرستید اونجا :))))

بد نگذره تنهایی؟! :)))

مستر نیما سه‌شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 23:12 http://saheleafkar.blogfa

اصی هیج جا اصفهون نمیشد

صدیقه (ایران دخت) چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 23:01 http://dokhteiran.blogsky.com

6 سال تمام ، تهران برام پر از خاطرات تلخ و شیرین ، پر از تجربه های ناب شد. تهران برای من دوست داشتنی ترین شهر دنیاس....
یادمه هفته های آخر کارشناسی با دوستم تو ترافیک ولیعصر مونده بودیم، اون روزا کابوس هممون این بود که ارشد قبول نشیم یا حتی جایی جز تهران قبول شیم، بهش گفتم من نمیتونم از این شهر دل بکنم حتی عاشق همین ترافیکاشم... بغض کرد، بغض کردم.
روزی که برای بار اخر برمیگشتم خونه کل مسیرو گریه کردم ... فکر کنم خدا دلش به حال اشکای من سوخت و اول مهر برگشتم تهران.
خلاصه ... من تهرانو خیلی دوست دارم و گاهی خیلی دلتنگش میشم. شاید بازم یه اول مهری برسه که کوله بار جمع کنم و راهی تهران بشم ... شاید

چه خاطره ای... امیدوارم هرچی که خیر هست و بهترین برات اتفاق بیوفته. من هم دوست دارم تو رو یه روی توی تهران ببینم

حمید یکشنبه 19 مرداد 1393 ساعت 01:49 http://abrechandzelee.blogsky.com/

حقیقتش خیلی با شهرنوشت ها ارتباط برقرار نمیکنم. به نظر من شهرنوشت ها ادامه ی وطن پرستانه نوشت ها هستن. و اگه توو بحرش بری به همون اندازه عجیب. کل دنیا یه وجب جاست. همین مرزهایی که حکومتها کشیدن بسه. بوم به حد کافی شلوغ شده. ما دیگه اضافه نکشیم.
البته خب این رو هم درک میکنم که اینی که نوشتی صرفا یه شهرنوشت نبود.

من هیچوقت تعصب نداشتم روی شهر و دیار. دلم نمیخواست به واسطه ی "کجایی" بودن آدمها جدا بشن، یا به قول تو درگیر مرزبندی باشم. اما اون روز بدجور به عنوان یه تهرانی احساس تنهایی کردم و البته هنوز هم...
آره حمید این تنها یه شهر نوشت نیست، یه درد دل نوشته که رنگ و روی شهری گرفته...

مزاحم تلفنی دوشنبه 20 مرداد 1393 ساعت 16:18

خوب خدا رو شکر که از تهران نوشتی و نمیخوای دوباره بری سفر (مدیونی اگه فک کنی متلک گفتم)

اردی بهشتی دوشنبه 20 مرداد 1393 ساعت 21:05 http://tanhaeeeii.blogfa.com

خیلی خوب بود !

پرچانه چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 10:52 http://forold.blogsky.com/

دلی جونم تو شهر ما که تهرانی های به مرام و معرفت معروف هستن جاهای دیگه رو نمیدونم

به به فدای شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد