دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

مهمان های نوروزی عصر دیجیتال

نخند جانم برای چی میخندی؟ نوروز تموم شده؟ بله میدونم ولی خب چه کنیم ما اینجا با تعداد محدود خانواده هایی که میشناسیم باید رفت و آمد کنیم. بعد یوقت میبینی مثل امسال عید ( جوری میگم مثل امسال عید، هرکی ندونه فکر میکنه ما صد ساله اینجاییم!!!)، منظورم مثل این موقعیتی که میخوام براتون شرح بدم، یک خانواده هست، اون یکی رفته ایران، این خانواده هست، بهمان خانواده یک دسته مهمان داره از ایران. خلاصه شلم شورباییه که یکم اوضاع رو قاطی میکنه و باعث میشه دیدارهای این روزها کماکان عنوان "دید و بازدید نوروزی" رو دنبال خودش یدک بکشه. حالا اینها اصلا مهم نیست. چیزی که میخوام بگم اینه...

پدر خانواده و مادر خانواده به همراه پسر 15 - 16 ساله اومدن منزل ما. بله خوش اومدن. تا اینجاش که بنده مشکلی ندارم. یه چند دقیقه گذشت که اولین لپ تاپ از کوله بیرون کشیده شد! من و برادرم یه لبخندی بهم زدیم و پسورد اینترنت رو تقدیم کردیم و صحبتها رو ادامه دادیم. چند لحظه بعد، دومین لپ تاپ... من همینطور که داشتم لبخندم رو حفظ میکردم و سعی داشتم برخورد بدی نداشته باشم، گفتم خدا بعدی رو به خیر کنه. کلام بنده منعقد نشده بود که گوشی پدر خانواده که دست کمی از تلویزیونمون نداشت به شکل ماهرانه ای از پهلوشون به روی دسته مبل منتقل شد و چند دوری صفحه بالا و پایین و چپ و راست شد و اون میون ااااای گااااااهی یه حرفی، کلامی، تائیدی، تکذیبی چیزی اتفاق میوفتاد...

وقتی مهمونها رفتن، برادرم فیس بوکش رو چک کرد و گفت: ظاهرا مهمونهای فعالی داشتیم. توی همین یک ساعت کلی لایک چسبوندن به در و دیوار فیس بوک...