دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

دنیای دل آرام

در تلگرام: t.me/delaramnevesht

اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد

صدای لخ لخ چرخ دستی بر روی آسفالت ، سکوت کوچه تنگ را برهم میزند . یک نان سنگک که حالا حتما از سرمای هوا یخ کرده و از دهان افتاده ، تنها سرنشین چرخ دستی است . دوربین کم کم بالا می آید . از پشت هیبت پیرمردی را میبینیم که آرام و متین قدم برمیدارد و چرخ را پشت سرش میکشد . بالاتر ... و یک لحظه مکث ... پیرمرد سر بر میگرداند و ملتمسانه با چشمهایش پی شخصی میگردد . چشمهایش تا ته خیابان را ، ما بین تمام درختان را ، حتی میدان کوچک منتهی به خیابان اصلی را ، دو دو میزند ... نیست ... بغض تمام این روزها میریزد در جانش ...نم اشکی و حرکت سری از حسرت ... نفسی که سنگین میشود و کوچه ای که تا ته دنیا هم امتداد داشته باشد ، بدون "وجودش" بن بست ِ پر غصه ای بیش نیست ...



نظرات 24 + ارسال نظر
نرگس۲۰ دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 23:27

اول

نسیم دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 23:30 http://my-closed-dreams.blogsky.com/

کی گفته اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد؟!
منکه میگم میاد... یعنی باید بیاد...

اگر فوت کرده باشند چی ؟

نرگس۲۰ دوشنبه 18 دی 1391 ساعت 23:34 http://www.narges20.blogsky.com

چه داستانک قشنگی نوشتی دل آرام جان
درد پیرمرد را راحت میشه احساس کرد از لابلای سطور

بیچاره پیرمرد...کاش برگردد "وجودش" که با کمک هم چرخ دستی را بکشند
اونوقت نان سنگک از دهان افتاده خیلی هم می چسبد...

قشنگ شمایی نرگسم

ژولیت سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 00:12 http://migrenism.blogsky.com

زیبا بود توصیف هایی که درد داشت.
ممنون دلارامم:)

ممنون از نگاه تو

الهه سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 04:52 http://khooneyedel.blogsky.com

اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد...؟
دلی......

نه ...
جانم ...

کویر سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 07:56 http://faramushshodeh.blogfa.com

عزیزم :|

نیمه جدی سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 09:46

تا قیامت دل من گریه میخواد......

گریه هم درد منو دیگه دوا نمیکنه ...

فرزانه سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 09:53 http://www.boloure-roya.blogfa.com

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد
تا قیامت دل من گریه میخواد
قصه های گذشته های خوب من
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن
............

تموم شدن ...

م . ح . م . د سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 10:32

میخواستم اون شعر رو بنویسم که فرزانه بانو زحمتشو کشیدن ...

" اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد ....

تا قیامت ، دل من گریه میخواد ... "

مرسی ...

فرشته سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 12:10

هیچ کس از خانه ای ..کوچه ای ...بیرون نیامد تا بار چرخ دستی پیرمرد را سنگین تر کند و بار دلش را سبک و نگاهش را خندان...حیف ...

نیامد ... می آمد هم باز "اون" که رفته بود نمیشد ...

فرشته سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 12:13

بدون وجودش همه چیز درد دارد ..حتی نفس کشیدن

نفس کشیدن سخته ...

تیراژه سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 18:45 http://tirajehnote.blogfa.com

نمیدونم چرا خواستی شبیه داستانت رو مثل یک پلان فیلمبرداری بنویسی
اما هر چه بود تلخ بود
تصاویر زیاد بودند..پیری..تنهایی...آدمهای رفته...خاطرات عمر گذشته و..جوانی ای که برنمیگردد..همدم روزگاری که رفته و ..
کاش ته این کوچه ی بن بست یه در باز میشد به روشنی..اما چه کنیم که واقعیت گاهی تلخ تر از این است حتی..

شاید خواستم درد پیرمرد را در قابی بگذارم تا این همه چشم نظاره اش کنند ...
واقعیت همیشه تلخه ،با طعمی ماندگار ...

آوا سه‌شنبه 19 دی 1391 ساعت 20:43

گاهی دلم فریاد می زند این بازنگشتنها
را ، امید نداشتن را...نبودنها را.......نه
بودنهای زجرآوروخسته کننده...گاهی
دلم برای تخیلاتم لک می زند.بودنی
که بودنیست، نه بودنی که نبودنی
ست..نبودنهایی که تاابد بودنیست
نه نبودن هایی که نبودنی و
نا،بودنیست.......................
یاحق...

آوا جان کمی کامنتت برایم گیج کننده بود . اما برایت آدمهای خوبی را آرزو میکنم که در زندگیت ماندگار باشند .
حق نگهدارت

بانوی اجاره ای چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 12:47 http://wf3.blogsky.com/

انتظار،
پیر را آدم نمی‌کند؛ فقط آدم را پیر می‌کند

فوق العاده بود این جمله ...

کاسپر(بابک) چهارشنبه 20 دی 1391 ساعت 15:14 http://kasperworld.ir

... تلخ بود دل آرام ...

طعم حقیقت همیشه تلخه ... همیشه ...

مامانگار پنج‌شنبه 21 دی 1391 ساعت 11:51

جاااااااااااانم...
چه لطیف ....
شایدم دیدی برگشت...
شاید نتونست برا همیشه بره ...

بعضی رفتن ها بی بازگشتند ، مثل کوچ از این دنیا ...

پروین جمعه 22 دی 1391 ساعت 07:19

کاش میومد .... کاش
:(

دیگه هیچوقت نمیاد ...

آقا طیب جمعه 22 دی 1391 ساعت 11:18 http://barooni1.blogsky.com

سردمان شد

دلتون گرم ...

عاطی شنبه 23 دی 1391 ساعت 01:00



چقدر عالی بوود این نوشته!

:گل ل ل ل ل ل

عالی تویی

گل آفتابگردون! شنبه 23 دی 1391 ساعت 14:10

سلام دل آرام جان :)
تازه با وبتون آشنا شدم اما خوندن تنها یکی دو پست منو وادار کرد روشن بشم همین اول کاری:)
خوشحالم که اینجام و نوشته هاتون رو میخونم.از این بعد روی من گل آفتابگردون هم بعنوان پای ثابت وبلاگ و نوشته هات حساب کن:)
و اما راجع به پست:
کاش تا هستن قدرشون رو بدونیم چون خیلی تلخ است غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن ما میگداخت ...

سلام
خوش آمدی عزیزم

گل آفتابگردون! شنبه 23 دی 1391 ساعت 14:36

اصل جمله این هستش من جسارتا گند زدم به جمله
چه تلخ و غم انگیز است عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن ما میگداخت ..

گل آفتابگردون! شنبه 23 دی 1391 ساعت 20:49

ممنون برای خوش آمدگوییتون.
البته درستتر این بود که بگم اگه اجازه بدین پای ثابت وبلاگتون باشم
اما گاهی با وجود دیر جوش بودنم با بعضی شخصیت ها حتی توی برخورد اول احساس غریبگی نمیکنم.قصد جسارت نداشتم البته
ببخشید و ممنون خلاصه..

مگه دوستی ، اجازه میخواد گل آفتابگردون مهربان ؟

گل آفتابگردون! شنبه 23 دی 1391 ساعت 23:16

مرسی نظر لطفتونه.باعث افتخاره دوستی مث شما داشته باشم.رفتم از اول آرشیو رو بخونم تا یه حدی پیش رفتم و با اینکه از تاریخ پستا گذشته اما کامنت گذاشتم با این حال.مث نون بیاته نه؟ کامنتای انقد تاخیر دار!!( کلمه رو داشته باشین:) )
حالا باز میام ادامشو میخونم خیلی دوس دارم قلمتون رو :)

اتفاقا کامنتهاتون رو خوندم و خیلی هم ممنونم .
باعث افتخار من هست که خواننده خوبی مثل شما دارم .
لطف داری

روزگارمو یکشنبه 24 دی 1391 ساعت 10:04

سلام
خواستم برای علاج پست بالایی برات نسخه بپیچم که دیدم قسمت نظراتت بسته است.اینجا میگم.
دختر خوب هرشب یه قاشق عسل +کمی روغن زیتون+چند قطره آبلیمو با آب ولرم میل کن .سرفه هات رو آرومتر میکنه .

سلام
ممنونم از مهربانیتون
این ترکیب ، البته منهای روغن زیتون ، نوشیدنی روتین صبح و شب من است .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد