ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
یکی از تفریحات ذهن من اینه که هر آدمی رو که میبینم ، سعی کنم در رسمی ترین شکل ممکن توی یک مهمونی تصورش کنم . اگر آقا باشه ، ست ترین کت و شلواری که ممکنه به رنگ پوستش بیاد با یک کروات و یا پاپیون شیک تنش میکنم . این تصورات برای خانمها دامنه وسیع تری داره و به طبع سرم بیشتر گرمه . باید ببینم لباس بلند بهشون میاد یا کوتاه ، موهاشون باز باشه یا جمع ، کفششون چند سانت پاشنه داشته باشه و الی آخر ...
وای به اون روزی که لباسی که در نظر گرفتم به تن مدل مورد نظرم نشینه . یعنی باید هزار جور تغییرش بدهم تا خلاصه ملموس بشه . یا مثلا بارها شده که نتونم آرایشی که با لباسش هماهنگ میشه رو شبیه سازی کنم ، یا اون رنگ کرواتی که به کت و شلوار شخص مد نظرم بیاد رو تصور کنم . اما درست مثل یک پازل انقدر رنگها و لباسها رو جا به جا میکنم تا اونی بشه که از همه بهتره . آدمهای اطراف من هرچقدر هم اهل ساده پوشی باشند ، خلاصه در بهترین لباس ممکن توی تصور من جای میگیرند .
شما هم اگر دوست دارید تفریحات ویژه ی ذهنتون رو بگویید ...
من یه سوال فنی بپرسم ؟؟؟؟
من رو چه جوری تصور کردی؟؟؟؟؟؟؟؟(از اون سوال های باحال بود نه؟)
سوالت خیلی فنی بود ، در جواب این کامنت نمیگنجد !
سلاممم عزیز جانم
ایول عجب تفریح ذهنی خوشگل ،با نمک و سالمی
سلام بر شما
دیگه ما اینجور آدمی هستیم
راستیتش خیلی وقته فرصت ور رفتن با ذهنم رو ندارم اما یادمه قدیما قشنگ ترین و سرگرم کننده ترین تفریح ذهنیم این بود که به جای عابدزاده توی دروازه ی پرسپولیس بایستم و سر نعیم سعداوی و مجتبی محرمی داد بزنم
خو به چی می خندی ؟ اینم یه مدلشه دیگه
اتفاقا خیلی باحال بود . دارم عابدزاده رو در حال داد زدن تصور میکنم ، که بعد شما رو جای اون تصور کنم ... جالب بود .
سلاممم دوباره
یادم رفت تفریحاتم رو بگم..
قبلنا و مخصوصا الانا دوست دارم جای قهرمانای زن کتابایی باشم که دوست دارم آی کیف کنم مثل آن شرلی...
سلام مجدد
ای جان ، شما تفریحاتتون هم فرهنگیه
چه جالب...
فکر می کنی من چه شکلی باشم و با چه سر و وضعی؟
راستی محض اشنایی بیشتر باید بگم من همون الهه نامه سکوتم که تو لینکاتونه
برای اینکه راحت من و پیدا کنی حتما اسم و آدرسم و تغییر بده به همین اسم و آدرسی که با این کامنت هست....
ممنون می شم
منتظر جواب این نظر هستم دلی....
توت فرنگی جان ، عرض کردم اشخاصی رو که میبینم !
بله ، چشم .
رویا بافی در مورد دختر نداشته ام!!
خب پس بگو منو چه جوری میبینی؟
"ایکون مردم ازاری که کامنت توت فرنگی وجواب تورو خونده ولی باز هم دلش خواست کِرمشو بریزه"
اوممممم سرگرمی های من....
.
.
.
شرمنده ،نمیتونم بگم
یعنی چی میتونه باشه ؟!
بنده هم عرض کردم فکر می کنی چه جوری باشم!! به این جمله توجه کن عزیزم!!!
ممنونم بابت تغییر لینک دل آرام جون
نمیدونم عزیزم
خب من علاوه بر این وارد مسائل شخصی تر هم میشم
مثلا اینکه وقتی صبح از خواب بلند میشه چه شکلیه
یا مثلا وقتی تو خونه است لباس راحتیش چیه
یا موقع دعوا تن صدا و کلماتی که به کار میبره چیه
و تازه خیلی از این شخصی تر ها
خب چه کنم!
ذهن سرشار و کنجکاومان این است!!!
من بی تقصیرم!!
اتفاقا من فکر میکنم ذهن خیلی هامون همین شکلیه . اصلا تصویر سازی جزء توانایی های ذهنمون محسوب میشه . این شعار منه : هرچی تصورات بیشتر ، ذهن خلاق تر
خب من آدمارو به رنگای
مختلف میدیدیم و....
اوه بندوبساطی بودا
الانا دیگه رااااااحت
شدم .....زیادیش
دیگه خــــیلی به
آدم وســــواس
میده..اوهوم.
یاحق...
رنگ ... باید جالب باشه
یعنی چی خانم
شما باید اینجا پاسخگو باشید
اینجا سیستم دیکتاتوریه عزیزم
سر گرمی های ذهنی من راجع به آدما یکم بی شرمانه است...
بگم؟؟؟
به به خانم خانمها
بگو